حدود ده سال قبل مقام معظم رهبری در تبیین اقتدار علمی، روایتی را از امام علی علیه السلام به این مضمون نقل فرمودند: «العلم سلطان من وجده صال و من لم یجده صیل علیه». «علم اقتدار است. هر کس این قدرت را به چنگ آورد می تواند تحکم کند می تواند غلبه پیدا کند هر کسی این اقتدار را به دست نیاورد، صیل علیه بر او غلبه پیدا خواهد شد، دیگران بر او قهر و غلبه پیدا می کنند به او تحکم می کنند». انسان با داشته های خود پیشرفت می کند. و با همان بر دیگران سلطه پیدا می کند، قدرت معامله دارد، فرماندهی می کند و…..
علم اصلی ترین و کامل ترین دارایی انسان ها در طول تاریخ بوده است. خونخوار ترین اقوام آنجا که ذره ای درایت به خرج داده اند، با علما و دانشمندان در بین اقوامی که به آنها حمله کرده اند، مماشات کرده و ضمن اینکه تلاش کرده اند از خروج آنها از حیطه قدرت خود جلوگیری نمایند در بسیاری از موارد از قدرت علم و اندیشه آنها استفاده کرده اند. این نحوه تعامل با اندیشمندان و گرامی داشتن مقام علمی ایشان در خصوص کسانی مانند ابو علی سینا و یا خواجه نصیر الدین طوسی گزارش شده است.
مفهوم آپارتاید غالبا در خصوص تبعیض نژادی بین سیاه و سفید مطرح بوده است. ولیکن با اندکی تامل اثرات این مفهوم ظالمانه را در تاریخ مناسبات فرهنگی – اجتماعی غرب (به معنای عام آن) خصوصا پس از دوران رنسانس با دولت های ضعیف می توان مشاهده کرد. در واقع آپارتاید حتی در شکل تبعیض نژادی هم رویکردی تفوق طلبانه در حوزه علمی دارد. حال این رویکرد گاه شکل تفوق نژاد برتر بعنوان انسان به نژاد ضعیف بعنوان حیوان (مانند دوران برده داری) داشته و گاه شکل تفوق اندیشه و فکر جامعه استعمار کننده به جامعه استعمار شونده داشته است.
اسلام در به رسمیت شناختن حقوق انسان ها به شکل عام بی نظیر است. از صدر اسلام مراودات علمی بین امت اسلامی و دیگر جوامع بدون حد و مرز ترویج شده است. از آن زمان که آثار علمی غیر مسلمانان به دلیل توفیقات آنها نسبت به مسلمانان به سوی سرزمین های اسلامی سرازیر شد تا زمانی که نهضت ترجمه آثار علمی نضج گرفت و علم در سرزمین های اسلامی شکوفا شد، و تا بعدها که تالیفات علمی اندیشمندان اسلامی مبنای تدریس در پژوهشکده های غربی گردید این باور در تعاملات، رفتار و رویکرد های مسلمانان مشهود بوده است. ولیکن با مروری کوتاه بر نحوه تعامل دول غربی با ملت های مستضعف، تنها در چند صد سال گذشته از زمانی که ظرفیت های سرزمین های غرب آسیا کشف گردید و آنها به طمع تصاحب سرمایه ها به این منطقه متوجه شدند، این حقیقت تلخ و مشمئز کننده روشن می شود که آن ها اجازه اندیشیدن و آگاهی یافتن را نمی دادند. حتی در مواردی که مردم همین سرزمین ها برای تحصیل به خارج می رفتند، آنها اجازه ورود در حوزه هایی که امکان دست یابی به یافته های نوین وجود دارد را به دانشجویان خارجی نمی دادند. چنین تفکری در رابطه با تجهیزات فنی، صنعتی و نظامی نیز وجود داشت که اجازه دست یابی به فناوری تجهیزات وارداتی به کسی داده نمی شد و مستشاران خود آنها باید امور فنی را عهده دار می شدند.
با توجه به این حقیقت تلخ و البته بدیهی، چگونه می توان تصور کرد دوران تبعیض بین نژادها و یا حتی جوامع پایان یافته است؟ چگونه می توان گفت که اصولا حقوق بشر، صلح عادلانه و کرامت انسانی در دنیا همگانی شده است؟ بیان منقول از امیر کلام مولی الموحدین امیرالمومنین علیه السلام در صدر یادداشت اشاره ای معجز گونه به همین توان است. که علم سلطه و قدرت می آورد. اگر آن را یافتی قدرت مند می شوی و الا بر تو سلطه پیدا می کنند.
نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران از زمانی قدرت مقاومت در برابر زورگویی ها و تجاوزات دشمنان را یافت که علم را اولا بومی کرد به این معنا که منطبق بر نیازها، کاربردها و ویژگی های مختلف خود به دستاوردهای علمی رسید و ثانیا از آن در راستای رفع نیازهای مختلف از پزشکی تا علوم پایه تا ابزار و تجهیزات استفاده نمود. چنین نگاهی به علم یک ملت را در برابر زورگویی های متجاوزان رویین تن می نماید. چه اینکه اگر نیازمند بودی قیمت رفع آن نیاز دیگر در دستان تو نیست، بلکه هر آنچه می خواهند باید تقدیم کنی، حتی شرافت و غرور و انسانیت خود را باید بدهی. ملت و نظام ما با تاسی بر همین آموزه و تلفیق آن با ایمان به قدرت لایزال الهی، اکنون می تواند سرافراز در همه عرصه ها سربلند و موفق باشد. توفیقات جبهه مقاومت در کارزار با قدرت های مستکبر ناشی از انتقال توان علمی ما به دیگر ملت های این جبهه در یمن، عراق، سوریه و … می باشد.
صلح، عدالت و امنیت جهانی اکنون عمدتا در گرو همین آپارتاید علمی می باشد. قدرت های برتر با اتکا به دانش، ثروت های زیر زمینی و منابع ملت های ضعیف را به ثمن بخس خریده و پس از فرآوری و صنایع تبدیلی به مبلغی گزاف به خودشان می فروشند و در این راستا هر آنچه می خواهند به دیگر ملت ها دیکته می کنند. سیاست خبیثانه تحریم ها برگرفته از همین رویکرد است. فاجعه آن جا عمق پیدا می کند که مفاهیم صلح، عدالت و امنیت نیز با بهره مندی از همین برتری، بازتعریف جعلی می شوند و انسان های مظلوم متحیر و سرگردان، هم غارت می شوند و هم انگ تروریست به آنها زده می شود.
انسان ها در سخت ترین شرایط، مادامی که متاثر از ارزش های انسانی خود باشند، قدرت مقاومت در برابر نابرابری ها و ظلم و ستم ها را دارد، آنچه که ما آگاهان و استقامت کنندگان در برابر مستکبران باید بعنوان وظیفه احساس کنیم، توجه دادن همه مردم به کرامت ها، ارزش ها، حقوق، توانمندی و خود باوری است تا در پرتو آن بتوان بساط ظلم و ستم را از صفحه روزگار برچید. والسلام
نویسنده: