انقلاب اسلامی ایران یکی از مردمیترین انقلابهای جهان بود که بدون اتکا بر حمایتهای بیرونی، به پشتوانه مردم و بدون بهرهگیری از سلاح و خشونتورزی از سوی انقلابیون به پیروزی رسید. این امر نشان میدهد رهبران انقلاب و در رأس آنها، معمار کبیر انقلاب حضرت امام خمینی (ره) خواستههای بحق مردمی را میشناخت که توانست بسیج همگانی را علیه نظام طاغوتی پهلوی راه بیندازد.
برای درک این موضوع میتوان به مسئله هویت ایرانی و دینی مردم ایران اشاره کرد. روح ایرانی با پهلوانی و حمایت از مظلوم عجین شده و هویت تاریخی و توحیدی او در این مسیر با دین اسلام نضج یافته است، بنابراین چنین ملتی، همراهی حاکمیت پهلوی با رژیم غاصب صهیونیستی را به هیچ روی نمیتوانست قبول کند.
بررسی گفتمان انقلاب اسلامی نشان میدهد انقلاب اسلامی ایران دارای فرهنگ و اصول مشخصی است و تمایز آن با دیگر انقلابها و حکومتها کاملاً روشن بود؛ اصولی مترقی و جامعهپذیر که همه آن را پذیرفتند و برای تحقق اهداف آن ایثار کردند و پایههای حکومتی را بنا نهادند که همگان در استقرار آن متفقالقول بودند، هر چند ممکن است در روشها و سلیقهها تفاوتهایی دیده شود که البته در کارآمدی و شکل حکمرانی اثرگذار است، البته در به وجود آمدن این تفاوت نگاهها، بیشترین کمکاری متوجه جامعه نخبگی در عرصه اندیشهورزی، گفتمانسازی و گفتوگوهای ملی است، بنابراین به نظر میرسد در شرایطی که دولت جدید با شعار وفاق ملی برنامههای خود را به پیش میبرد، بهترین موقع برای تبیین شعارها و اصول بنیادین انقلاب اسلامی است.
این عامل باعث میشود، ضمن اتحاد و وفاق روی اصول و قرار دادن آن به عنوان راهنمای راهبردی و در پیش گرفتن گفتوگوهای ملی، اختلافات تقلیل یابد و چالشهای بین جریانها و گروههای فعال در کشور، به رقابت سالم در محدوده حفظ و تقویت منافع ملی محدود و در حرکتهای سیاسی از حمله به بعضی از اصول و ارزشها جلوگیری شود و احساسات جامعه به چالش کشیده نشود، بنابراین با توجه به اینکه در روزهای معطوف به استقرار نظام جمهوری اسلامی در سال ۱۳۵۷ قرار داریم با نگاهی به دوردستها، شعارهای اصلی مردم تحت رهبری معمار کبیر انقلاب را در تأسیس جمهوری اسلامی و انقلابشان بررسی میکنیم.
۱- استقلال: بیگمان مهمترین اصل انقلاب اسلامی محسوب میشود. انزجار مردم از وابستگی حکومت پهلوی به امریکا و غرب از دلایل مهم انقلاب بود. ایرانیان در حافظه تاریخی خود با وجود فراز و فرودهای زیاد، هیچگاه تحقیر وابستگی را تحمل نکردهاند، بنابراین حضور بیگانگان در ارکان مختلف کشور و دخالت آنان در سیاستهای داخلی، منطقهای و بینالمللی ایران غیرقابل قبول و تحملناپذیر بود. این شرایط برای تمامی مردان و زنان ایران زمین گران میآمد، بنابراین آنها با هدف دستیابی به استقلال واقعی، یکی از محوریترین شعارهای خود را با کلیدواژه استقلال طراحی کردند و آن را به انحای مختلف، هر روز در راهپیماییهای خود با رساترین صداها بیان میکردند.
۲- آزادی: نگاهی به شرایط کشور در دوران قبل از انقلاب، نشان میدهد ایرانیان از دوران مشروطه به دنبال حذف حاکمیت مطلقه شاهنشاهی، فرار از اباههگری غربی و عبور از آزادیهای سطحی و نمادین غربی و رسیدن به آزادی در عرصههای مختلف کشور بودهاند. ایرانیان میخواستند در سرنوشت خویش و حکومت خود مداخله واقعی داشته باشند.
انتخابات فرمایشی مجلس و نخستوزیران حلقه به گوش دربار و فعالیتهای عرصه فرهنگی کشور هیچ نشانه و اثری از اهداف انقلاب مشروطه بر جای نگذاشته بود، بنابراین کشور تحت اراده یک استبداد مطلق با نگاه فرهنگی و اصول غربی اداره میشد که تحت نفوذ خارجیان بود و در موارد بسیاری منافع ملی، فدای خواست قدرتهای استکباری میشد، بنابراین نه احزاب برای فعالیت آزاد امکان داشتند و نه منتقدان و نخبگان شرایط فعالیت داشتند، حتی کلامی به مخالفت و نقد با سختترین مجازاتها روبهرو میشد، بنابراین مردم ایران از فشارهای بیحد و حصر حاکمیت به ستوه آمده و در جستوجوی حاکمیتی بودند که علاوه بر احترام به هویت تاریخی و دینی آنها، احترام لازم را به جایگاه شهروندی آنها نیز بگذارد.
۳- جمهوری اسلامی: این اصل از انقلاب شامل دو بخش است؛ جمهوریت و اسلامیت. جمهوریت نظام در حق انتخاب مردم تبلور یافته و اسلامیت آن در حاکمیت فقیه جامعالشرایط و تدوین قانون اساسی از سوی خبرگان منتخب ملت تدوین شد، بنابراین یکی از اصول بسیار مهم انقلاب اسلامی، حضور ولایت فقیه جامعالشرایط در رأس جامعه اسلامی است که اسلامیت نظام را به عنوان یک اصل بنیادین انقلاب اسلامی تضمین میکند.
تصویر اسلامیت نظام که مردم در انقلاب خواستار تحقق جمهوری اسلامی بودند، جز با حضور ولایتفقیه و ولایتپذیری تمام مردم از مسئولان گرفته تا تکتک افراد جامعه، قابل تصور نیست.
بر این اساس یکی از مصادیق مهم وفاق در جامعه امروز، حرکت پشت سر رهبری و پرهیز از تفسیر شخصی از منویات ایشان است. جمهوریت نظام هم که امری آشکار و پذیرفته شده است و حضور منتخبان مردم در قوه مجریه و مقننه، بیهیچ نیازی گویای حضور مردم در صحنه است.
حال با توجه به اصول اساسی انقلاب اسلامی باید گفت این اصول، معیارهای اصلی برای مورد سنجش قراردادن احزاب و جناحهاست.
شایسته است تمامی گروهها در تمامی فعالیتها و جهتگیریهای خود، با ابتنا به اصول اولیه و اصلی انقلاب اسلامی حرکت و از تفسیرهای جناحی و شخصی پرهیز کنند.
طبیعتاً این اتفاق به معنای همفکری و همسلیقگی جناحها و گروهها نیست، اما اولین ثمره آن، استحکام بنیان درخت تنومند انقلاب اسلامی در رقابتهای مختلف سیاسی و فرهنگی است و مبنایی برای گفتوگوهای ملی و برنامهها خواهد بود. باید بپذیریم که همه ما ساکن کشتی انقلاب اسلامی هستیم و حفظ اصول اصلی آن، ضامن تمامی تغییر و تحولات تعالیبخش است.
باید گفت که یکی از نیازهای امروز جامعه ما، تبیین اصول انقلاب اسلامی به صورت بهروز شده و متناسب با تغییر شرایط و تبیین نحوه پایبندی به آن در شرایط مختلف و در بین گروههای فعال در عرصههای مختلف و جامعه نخبگی است و این موضوع باید توسعه یابد تا هم تمرین گفتوگو کنیم و هم مقدمهای باشد برای همکاریهای شایسته در جهت منافع مشترک. این اتفاق میتواند مبنای یک اصل محترم برای ورود به فعالیتهای مختلف در جامعه باشد. اهمیت دیگر پرداختن به این مهم، کاهش خودحقپنداری در بین گروهها و جناحهای رقیب است.
پایان سخن اینکه پیروزی انقلاب اسلامی حاصل وفاق ملت بزرگ ایران و رهبران انقلاب روی اصول اصلی بود و در دوران پرتلاطم، حوادث و رویدادهای مهم و امتحان بزرگ ملت ایران، تبلور عینی وفاق در ضرورت دفاع از ایران اسلامی و انقلاب برای مقابله با دشمنان و توطئههای پیش رو تحت لوای رهبری انقلاب اسلامی بیشتر از این خود را نشان داده است.