در روابط بینالملل، آنچه از قدرت برتر یا هژمون انتظار میرود، برقراری و حفظ صلح و ثبات در محیط آنارشیک نظام بینالملل است. گرامشی در نظریه ثبات هژمونیک خود معتقد است برای قدرتی که خود را هژمون تلقی میکند، بسیار مهم است که علاوه بر برتری بلامنازع مادی، ایدهها و انگارههای جهانشمولی را طراحی و عرضه کند تا برتری مادی خود را مقبول و موجه سازد. درصورتیکه هژمونی آن تثبیت شود، توان آن را خواهد داشت تا رضایت و فرمانبرداری سایر بازیگران بینالمللی را جلب کند. آمریکا بهعنوان کشوری که داعیهدار هژمونی و حضور میانجیگر در مناطق مختلف و تحولات را دارد، بایستی بتواند چنین نقشی را ایفا کند. امروزه باتوجهبه وقوع تحولات متعدد و فعالشدن گسلهای ژئوپلیتیکی در اقصینقاط جهان، ایالات متحده علیرغم حضور و دخالت در آن مناطق، توانایی جلب رضایت طرفین، حضور ثبات انگیز و حلوفصل اختلافات را نداشته است. این کشور نهتنها در حلوفصل مناقشات ناموفق بوده، بلکه سیاستهای آن دوگانه، قضاوتهای آن یکطرفه و موجب افزایش تنش شده است.
با وقوع عملیات طوفان الاقصی و درگیری میان نیروهای مقاومت فلسطینی و ارتش رژیم صهیونیستی، یکی از مهمترین چالشها برای آمریکا و شریک استراتژیک آن (اسرائیل) به وقوع پیوست. خاورمیانه (غرب آسیا) از دیرباز برای ایالات متحده از اهمیت محوری برخوردار بوده است، و این مسئله برای هر دو حزب تفاوتی نمیکند، چراکه مجموعه گستردهای از اهداف مرتبط با یکدیگر را دنبال میکنند، از جمله تأمین منابع حیاتی انرژی، جلوگیری از نفوذ چین، روسیه و ایران، تضمین بقا و امنیت اسرائیل و متحدان عرب، مقابله با تروریسم، ترویج دموکراسی و کاهش جریان پناهجویان را دنبال میکنند. به همین ترتیب، ایالات متحده به دنبال حلوفصل مناقشه اسرائیل و فلسطین که محرک اصلی پویاییهای منطقه بوده است. درعینحال، این مناقشه یکی از دغدغههای اصلی جامعه یهودیان آمریکا و مسیحیان انجیلی است که هر دو از حامیان قوی اسرائیل بوده است.
بااینحال، تمایل ایالات متحده به حلوفصل این مناقشه در سالهای اخیر کاهشیافته است. بیش از نیمقرن است که آمریکا یکی از بازیگران اصلی در مناقشه اسرائیل و فلسطین است. این کشور، اسرائیل را بهعنوان یک کشور مستقل در سال ۱۹۴۸ به رسمیت شناخت. پس از جنگ ششروزه ۱۹۶۷، ایالات متحده تلاش کرد تا به همراه بریتانیا، فرانسه، روسیه و سازمان ملل در مناقشه گستردهتر اعراب و اسرائیل میانجیگری کند. بااینحال، این جنگ ۱۹۷۳ بود که در آن اسرائیل برای دفاع از خود در برابر نیروهای مصر و سوریه تلاش کرد که ایالات متحده را وادار کرد تا در این مناقشه دخالت کند. این جنگ همچنین نقطه عطف بزرگی برای سیاست خارجی واشنگتن بود. پس از آغاز قیامهای سال ۲۰۱۱ که بهار عربی یا بیداری اسلامی نیز نامیده میشود و به دنبال آن جنگهای سوریه و یمن، تلاش ایران و حضورش بهعنوان یک قدرت منطقهای، تهدیدات فوریتری برای ایالات متحده ایجاد کردند.
در سال ۱۹۷۸، جیمی کارتر، رئیسجمهور وقت، میزبان مذاکرات صلح کمپ دیوید بین اسرائیل و مصر بود که دو چارچوب را ایجاد کرد که پایهای برای دیپلماسی خاورمیانه آینده خواهد گذاشت. اولی خواستار گفتگو با مصر، اسرائیل، اردن و فلسطینیها درباره خودمختاری فلسطینیان در غزه و کرانه باختری بود. دومی خواستار یک معاهده صلح بین مصر و اسرائیل بود که دو دولت آن را در سال ۱۹۷۹ در کاخ سفید امضا کردند. اگرچه اردن نیز یکی از طرفین جنگ ۱۹۷۳ بود، اما به دلیل ترس از محکومیت سایر کشورهای عربی، به مذاکرات نپیوست. یک معاهده صلح جداگانه اسرائیل و اردن در سال ۱۹۹۴ امضا شد.
اگرچه ایالات متحده میانجی مذاکره در مورد توافقنامه صلح اسلو در سال ۱۹۹۳ بود که بر اساس آن رهبران فلسطینی حق موجودیت اسرائیل را به رسمیت شناختند و اسرائیل خودمختاری فلسطین را در غزه و کرانه باختری به رسمیت شناخت؛ اما دولت کلینتون در سال ۱۹۹۸، در زمانی از مذاکرات بین اسرائیل و سازمان آزادیبخش حمایت کرد که منجر به پارامترهای کلینتون برای ایجاد راهحل دو دولتی شد.
جورج دبلیو بوش اولین رئیسجمهور آمریکا بود که علناً از یک کشور فلسطینی حمایت کرد. طرح وی با نام «نقشه راه صلح» در سال ۲۰۰۳ توسط ایالات متحده، اتحادیه اروپا، روسیه و سازمان ملل متحد ارائه شد.
دولت اوباما نیز تلاش کرد راهحل دو دولتی را پیش ببرد، اما مذاکرات در سال ۲۰۱۴ بر سر اختلافات در مورد شهرکسازی، آزادی اسرای فلسطینی و سایر مسائل به شکست انجامید. در سال ۲۰۱۶، کری، وزیر خارجه وقت، اصول راهحل دو کشوری را بر اساس مذاکرات وضعیت نهایی بیان کرد.
دولت ترامپ ترجیح داد در زمینههای مختلف در کنار اسرائیل باشد. در اوت ۲۰۲۰، دولت وی، میانجی توافقنامهای بین اسرائیل و امارات موسوم به توافقنامه ابراهیم بود که در آن دو کشور متعهد شدند عادیسازی روابط را آغاز کنند. بر اساس این توافق، اسرائیل موافقت کرد که طرحهای الحاق حدود ۳۰ درصد از کرانه باختری را به طور موقت متوقف کند. بحرین، مراکش و سودان بعداً قراردادهای خود را با میانجیگری ایالات متحده برای عادیسازی روابط با اسرائیل اعلام کردند. این اقدامات در حقیقت خیانت به آرمان فلسطین است، زیرا ابتکار صلح عربی در سال ۲۰۰۲ تصریح میکند که اعضای اتحادیه عرب تنها پس از ایجاد یک کشور فلسطین و سایر شرایط، روابط خود را با اسرائیل برقرار خواهند کرد. در ادامه، طرح ترامپ که صلح تا سعادت نامیده میشود، میتوانست یک کشور فلسطینی ایجاد کند، اما حاکمیت اسرائیل بر اورشلیم، از جمله شهر قدیمی و اماکن مقدس را میدهد و پایتخت فلسطین را به تکهای از بیتالمقدس شرقی تنزل میدهد. این طرح به آوارگان فلسطینی حق بازگشت به سرزمینهای سابق خود را نمیداد. نتیجه آن بود که سرزمین فلسطین در کرانه باختری تا ۷۰ درصد کاهش یابد، زیرا اسرائیل دره اردن و تمام شهرکهای آن را در آنجا ضمیمه میکند.
بایدن نیز بر حمایت آمریکا از راهحل دو دولتی تأکید کرده و خواستار ایجاد کشورهای جداگانه اسرائیلی و فلسطینی با مرزهایی مشابه مرزهای قبل از جنگ ۱۹۶۷ شده است. این قلمرو شامل نوار غزه، کرانه باختری و بخشهایی از بیتالمقدس شرقی است.
علیرغم حمایت طولانیمدت آمریکا از راهحل دو دولتی، اما این کشور دائماً از تلاشهای فلسطینیها برای تشکیل کشور در سازمان ملل حمایت نمیکند و میگوید که این موضوع تنها باید از طریق مذاکره با اسرائیل تصمیمگیری شود. تشکیلات خودگردان از سال ۲۰۱۱ به دنبال عضویت کامل فلسطین در سازمان ملل بوده است، اقدامی که نیاز به تأیید شورای امنیت دارد، اما ایالات متحده با حق وتوی خود مانع از آن میشود. تنها توفیق تشکیلات خودگردان آن بود که در سال ۲۰۱۲، ۱۳۸ کشور در مجمععمومی بهرسمیتشناختن فلسطین بهعنوان یک کشور ناظر غیرعضو رأی دادند. درحالیکه ایالات متحده در تلاش برای میانجیگری میان طرفین است، اسرائیل را از انتقادات بینالمللی مصون نگه داشته است که برخی میگویند مانع دیپلماسی برای حل مناقشه شده است. از سال ۱۹۷۰، ایالات متحده از حق وتوی خود بهعنوان عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل استفاده کرده است تا دهها بار قطعنامههای محکومیت اسرائیل را مسدود کند، زیرا سازمان ملل را مجمعی میبیند که علیه اسرائیل مغرضانه است. از سال ۱۹۸۰، ایالات متحده تنها یکبار و آن هم در اواخر ریاست اوباما بود که به شورای امنیت اجازه داده شد که اسرائیل را به دلیل شهرکسازی محکوم کند.
محمدعلی صدیقی
دانشجوی دانشکده روابط بینالملل و عضو کمیته جوانان مجمع جهانی صلح اسلامی