رسانه امروز ابزاری است كه در اختیار و دسترسی بسیاری از جوامع قرار دارد كه خود این مسأله دلیل اصلی برجسته شدن نقشآفرینی رسانهها در زندگی روزمره انسانها است. اما استفاده از این ابراز برای ایجاد وحشت میان ملتها و بر هم زدن امنیت و آرامش آنها، روی دیگری از سیاستهای برخی دولتها در پشت صحنه این فناوریها است. از همین رو، برای زندگی امن و آرام، باید برای مقابله با حملات سایبری، آمادگی یافت و به ویژه اینكه در زمینه تولید سختافزار و نرمافزارهای مربوط به آن، به خودكفایی رسید. به اعتقاد من تسلط امپریالسم رسانهای وابسته به آمریكا و رژیم صهیونیستی باعث شده است تا معدود رسانههای مستقل مانند رسانههای ایران، برای انعكاس اخبار واقعی با مشكل مواجه باشند. باور دارم هر چند این رسانهها در بیداری جنبش اسلامی و هوشیاری افكار عمومی عملكرد موفقیتآمیزی داشتهاند، اما نتیجه كار به دلیل سلطه همین امپریالیسم رسانهای راضیكننده نیست. به تعبیر مقام معظم رهبری «دشمن نگران روح بیداری اسلامی دمیده شده در منطقه است». آنها رسانههای جهان اسلام را از توسعه این بیداری بازمیدارند و به عكس، رسانههای خود را برای منحرف كردن این جریان به كارگیری نموده و مینماید.
آنچه گفته شد، به قابلیتهای ذاتی همه رسانهها مربوط میشد، اما اینكه رسانههای مطرح جهان تا چه اندازه از این قابلیتها استفاده كردهاند، باید بگویم كه خیر، رسانههای مطرح جهان به هر دلیلی تاكنون نخواسته یا نتوانستهاند از تمامی قابلیتهای خود برای مقابله با تروریسم و برقراری صلح عادلانه استفاده كنند.
این عدم موفقیت در نقشآفرینی ناشی از كمبود امكانات، فشار سیاسی و جهتگیریهای غیرانسانی است. امروز اگر شما از هر انسان آزادهای درباره كاركرد رسانهها بپرسید، متوجه گلهگزاریهای شدیدی خواهید شد. بیشترین حجم این شكایات متوجه رسانههای دیداری و شنیداری فراگیر و بنامی است كه به لحاظ تشكیلاتی و تجهیزاتی از وضعیت بسیار مطلوبی برخوردار هستند. متأسفانه این رسانهها با وجود داشتن این برتری، تحت تأثیر نفوذ یك نوع امپریالیسم حاكم بر فضای رسانهای هستند كه وابسته به آمریكا و رژیم غاصب اسرائیل است.
در واقع ما شاهد یك فضای عنكبوتی در جریان رسانهای جهانی هستیم؛ امپریالیسمی كه عنكبوتوار بر جریان انتقال اخبار حاكمیت میكند، مانع از آن میشود كه رسانهها از تمام ظرفیت خود برای مقابله با تروریسم و برقراری صلح عادلانه استفاده كنند.
امروز از سویی شاهد وقوع بدترین و شنیعترین جنایتها در نقاط مختلف جهان انجام هستیم و از سوی دیگر با سكوت معنادار رسانهها مواجهیم. فریاد مظلومانه میلیونها انسان مسلمان كه حداقل در 30 سال گذشته جای خالی آن را در اخبار رسانههای مختلف شاهد بودهایم، تنها نمونه كوچكی است از سكوت معنیدار رسانههای وابسته و تحت سلطه امپریالیسم. صرفنظر از این، در صد سال اخیر جنگهای خانمانسوز بسیاری توسط امپریالیسم جهانی در نقاط مختلف جهان به راه افتاد كه باعث قربانی شدن جان و مال میلیونها انسان بیگناه شد، اما باز هم آنطور كه باید در رسانههای مطرح جهانی به این مقوله توجه نشد. به عنوان نمونه در قضیه فلسطین، هر بار كه دوربینهای رسانهها برای مخابره و اطلاعرسانی وارد معركه شدهاند میبینیم كه برای مردم سراسر دنیا، سنگپرانی مردم فلسطین تحت عنوان یك گناه و عملی مجرمانه به تصویر كشیده شده و در نهایت در برابر جنایات رژیم صهیونیستی سكوت پیشه شده است.
خلأیی كه در انتشار اخبار مربوط به فلسطین مشاهده میكنیم در پوشش خبری تمامی رسانههای مطرح دنیا آشكارا به چشم میخورد كه از تسلط امپریالیسم رسانهای ناشی میشود. شاهدیم در مقابل این امپریالیسم رسانهای تنها چند رسانه مستقل در مسأله فلسطین اقدام به انتشار اخبار بیطرفانه و همهجانبه میكنند كه رسانههای جمهوری اسلامی ایران از این گروه هستند. این در حالی است كه مشاهده میكنیم فعالیت همین چند رسانه مستقل نیز همواره با برخورد قهرآمیز امپریالیسم رسانهای هر چند وقت یكبار دچار مشكل میشود. قطع كانالهای ماهوارهای، جلوگیری از ادامه فعالیت دفاتر نمایندگی و ندادن اجازه فعالیت در تمام نقاط دنیا از جمله این مشكلات و محدودیتهاست.
باید قبول كنیم در جهان امروز، رسانههای جمهوری اسلامی و معدود رسانههای مستقل دیگر، تحت فشار امپریالیسم رسانهای، از نظر حرفهای در محدودهای از فشار و غربت فعالیت میكنند و به همین دلیل رقابت عالانهای میان آنها حاكم نیست. با اینحال رسانههای جمهوری اسلامی ایران توانستهاند نقش خوبی را در بیداری جنبشهای اسلامی ایفا كنند كه از آن جمله تأثیرگذاری این رسانهها بر افكار جهانی در زمان حمله آمریكا به عراق یا هجوم رژیم صهیونیستی به لبنان و غزه است. این رسانهها، به وظیفه همگانی مبارزه با استكبار جهانی به خوبی عمل كردهاند. البته مشاهده شده است كه همین رسانههای تحت سلطه نیز بهدلیل انتشار همان تصاویر سنگپرانی مورد انتقاد گروههای قدرت قرار میگیرند و به وارونهنگاری و قلب حقیقت متهم میشوند. واقعیت این است كه «امریكا به حقوق انسانها و اخلاق انسانی نمیاندیشد» و از همین رو، رسانههای وابسته به آن نیز پایبند به هیچ قاعده حقوقی و اخلاقی در انعكاس واقعیتهای تحمیل و فشار غرب بر ملتها و تهاجم و تجاوز به امنیت و منابع ملل نیستند. وارونهسازی حقیقت، از جمله دستوركارهای رسانههای غربی است كه تروریسم غربی را به عنوان اقدامات متكی به دموكراسی قلمداد میكند و اقدامات رهائی بخش ملتهای تحت ستم را به عنوان تروریسم.
اینها به خاطر این است تا از هرگونه كسب وجهه برای طرف مقابل همان مردم مظلوم و مسلمان فلسطین هستند، جلوگیری شود. مواقعی است كه رسانههای وابسته به ناچار صحنههایی را كه دربردارنده مظلومیت فلسطینیان است، نمایش میدهند كه این مسأله خشم و انتقاد امپریالیسم رسانهای را به دنبال دارد. در واقع در چنین شرایطی مسؤولان همان رسانههای وابسته با یك عمل رسانهای دیگر كه توسط تحلیلگران و كارشناسان وابسته به آنها صورت میگیرد، به دروغپردازی مبادرت میورزند و حقیقت را منكر میشوند. در مورد سیاستها و اصول جمهوری اسلامی ایران هم همینطور. آنها كه در برابر پیام انقلاب اسلامی در جهان شكست خوردهاند، «علیه ایران اسلامی تا آنجا كه از دستشان برمیآید ، تبلیغات میكنند.بهطور كلی میتوان گفت به دلیل سلطه امپریالیسم رسانهای، نقش بزرگی كه امروز توسط رسانههای مطرح در سطح جهان ایفا میشود، نقشی خائنانه و دور از انصاف است.
حجتالسلام محمدحسن اختری