بریکس (BRICS) مخفف اقتصادهای ملی در حال ظهور برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی است. این اصطلاح در ابتدا در سال 2001 توسط کارشناس “گلدمن ساکس جیم اونیل” در گزارش خود به عنوان «BRIC» ابداع شد. در آن زمان، اقتصادهای برزیل، روسیه، هند و چین رشد قابل توجهی را تجربه کردند که نگرانیهایی را در مورد تأثیر آنها بر اقتصاد جهانی ایجاد کرد. وزرای خارجه این کشورها در سال 2006 به طور غیررسمی دیدار کردند که منجر به تشکیل اجلاسهای رسمی سالانه از سال 2009 شد.
به طور کلی، این جلسات برای بهبود شرایط اقتصادی در کشورهای بریکس برگزار میشود و به رهبران آنها فرصتی برای همکاری در رابطه با این تلاشها میدهد. در دسامبر 2010، آفریقای جنوبی به گروه غیررسمی پیوست و نام اختصاری را به BRICS تغییر داد. این بازارهای نوظهور مجموعاً 42 درصد از جمعیت جهان، و بر اساس “World Factbook” بیش از 31 درصد از تولید ناخالص داخلی جهان را تشکیل میدهند.
2 محور اصلی که توجه جهانیان در اقصی نقاط دنیا را به خود معطوف کرده عبارتند از: “ارز جدید” (BRICS currency) و گسترش بریکس (BRICS+)
ارز جدید
ابتدا این تصور عمومی از “ارز جدید” را به چالش کشیده و تاکید کنیم که قرار نیست ارز کشوری، نقش بعد از جنگ جهانی دوم دلار آمریکا را بازی کند. اساسأ قرار نیست که “ارز بریکس” جایگزین هیچکدام از ارزهای ملی کشورهای عضو شود. سخن از بر ساختن ساختار نوین مالی برای تبادلات بین المللی کشورها با استفاده از تکنولوژیهای نوین (مانند ارزهای دیجیتال) و جایگزینی نهادها و ساختارهای مالی دلار محور است. طرحهای متفاوتی پیشنهاد و بخشی در بین کشورهایی (مانند اتحادیه اقتصادی اروآسیا) آزمایش شده است؛ حتی نام R5 پیشنهاد شده زیرا حرف اول نام ارزهای 5 کشور برزیل (Real)، روسیه (Rubel)، هند (Rupie)، چین (RNB) و آفریقای جنوبی (Rand) حرف R است.
قطعی است که این اجلاس “ارز جدید” ارائه نخواهد داد و پروسه تکوین “ارز بریکس” پروسهای طولانیتر از یک سال و دو سال است. اما این نیز قطعی است که همین اجلاس بریکس حول تقویت “بانک نوین جهانی” که به بانک بریکس معروف است، ایجاد ساختارهای نوین مالی و بانکی و همچنین افزایش تبادلات اقتصادی با استفاده از ارزهای ملی و همکاریهای بسیار گستردهتر تجاری و علمی و زیر ساختی میان اعضای خود و بطور کلی در جنوب جهانی، دستاوردهای چشمگیری خواهد داشت!
گسترش بریکس و عضویت اعضای جدید
اگر بخواهیم آنچه تاکنون محتملترین چشم انداز بنظر میرسد را خلاصه کنیم، ماجرا از این قرار است:
• در میان 5 کشور فعلی، هند علاقه چندانی به گسترش بریکس در این زمانه نداشت، ولی به نظر میآید با فرمول “قدری آهستهتر” با 4 عضو دیگر همراه شده است. تا به حال حدود 40 کشور تمایل خود به عضویت در بریکس را اعلام کردهاند که در این میان 23 کشور رسما تقاضای عضویت دادهاند؛ (شاید آرژانتین پس از انتخابات هفته پیش درخواست خود را زیر فشار آمریکا پس بگیرد). تا به حال لیستهای مختلفی از نام کشورهایی در صف اول عضویت مطرح شده است. در تمام آنها نام ایران دیده میشود. ابتدا نام آرژانتین همراه با ایران برده میشد، ولی اخیرا خیلی کمتر نام آرژانتین به گوش میرسد. در میان کشورهای آفریقایی بیش از همه نام مصر و الجزایر مطرح شده است. در آسیا به شمول غرب آن، علاوه بر ایران در تمام لیستهای 4 ماه اخیر نام عربستان سعودی نیز ثابت است. اندونزی نیز از نامزدان قطعی است، ولی نام ترکیه با تردیدهایی مطرح میشود. اخیرا نام امارات متحده عربی نیز به کرات مطرح شده است.
ارزیابی نگارنده بر این است که اگر فقط یک کشور اضافه شود، شانس ایران بالاترین است. اگر دو کشور اضافه شوند، ایران و عربستان سعودی بالاترین شانس را دارند. اگر 3 کشور اضافه شوند، پیشبینی این است که سومی از آفریقا باشد و گمان نمیرود در این اجلاس و برای امسال بیش از حداکثر 3 کشور به جمع بریکس اضافه شوند. همانطور که میدانیم، سید ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور کشورمان نیز در میان مدعوین پانزدهمین اجلاس سالیانه بریکس در ژوهانسبورگ آفریقای جنوبی است.
• مکانیزم تصمیمگیری و همکاری در بریکس بر مبنای اجماع است. یعنی حتی اگر یک کشور مخالفت کند، تصمیم جمعی در موضوع مورد اختلاف اتخاذ نمیشود. خود این مکانیزم و ضرورت وجود حداقل ضروری اجماع حول مهمترین عرصهها، گسترش سریع بریکس را با مشکلات و پیچیدگیهایی روبهرو میکند.
• بزرگترین چالشی که صاحبنظران از طیفهای گوناگون روی آن توافق دارند، پاشنه آشیل اختلافات داخلی است. نظم آمریکایی در مقابل هر نوع تحولی که هژمونی آن را به خطر بیندازد، به شدت واکنش نشان میدهد. آمریکا و متحدان، چنانچه تاکنون، از طریق تهدید و تطمیع، ایجاد بی ثباتی و تحریم، انقلاب رنگی و فشار اقتصادی و خلاصه به انواع حیل کشورهای عضو را تحت فشار گذاشته است. در این میان به نظر برخی اندیشکدههای آمریکایی، برزیل و آفریقای جنوبی و هند به علاوه برخی کشورهای جدیدی که احتمالأ امسال یا سال دیگر اضافه شوند، “حلقههای ضعیف” بریکس هستند که میتوان از کانال تمرکز بر آنها، بریکس را تضعیف کرد.
علاوه بر 2 محور فوق، فضا و دورانی که این اجلاس در آن برگزار میشود، همه نگاهها را به خود معطوف کرده است. این فکر که پروژه بریکس در ادامه به پروژه “سازمان همکاریهای شانگهای”، اتحادیه اقتصادی اوراسیا و حتی “یک کمربند یک راه” به گونهای متصل شود، خیلی قوی است. از آنجا که تعداد هر چه بیشتری از اعضای سازمانهای پیش گفته مشترک هستند، روند طبیعی تکامل این پروژهها، آنها را به یکدیگر متصل خواهد کرد. چشم انداز نوعی “سازمان ملل” متساوی الحقوق که در آن بخشهای مختلف جنوب جهانی جایگاه شایسته و بایسته خود را بیابند، هر چه جلوتر میرویم محتملتر میشود.
خود محل برگزاری اجلاس در آفریقای جنوبی که با دور جدیدی از برآمد کشورهای آفریقایی، بالاخص اخیرا در ساحل غربی تحت نو استعمار فرانسه، همراه شده و تعداد هر چه بیشتری از 54 کشور آفریقایی از “نظم آمریکایی” فاصله میگیرند و تقویت و تحکیم اتحادیه آفریقا طرفداران هر چه فزایندهتری یافته، از اهمیت دو چندان برخوردار است.
اینکه سران 67 کشور جنوب جهانی به این اجلاس دعوت شدهاند، نوید تولّدی نو برای “جنبش غیر متعهدها” میدهد. پس از چند قرن، جنوب جهانی بر علیه نظم استعماری و نو استعماری در قامتی غیر قابل چشم پوشی و نه تنها با انگیزه قوی بلکه امکانات عینی قابل اتکا به پا خواسته است.
ایران و بریکس
در چنین بستری است که پیوستن کشورمان به بریکس معنایی ویژه مییابد. سالها ایران ما، گاه به تنهایی، در مقابل نظم تک قطبی و زور مدارانه غرب ایستاد و ملت ما هزینههای گزافی برای این ایستادگی پرداخت. اکنون اما زمان بهره برداری و ایفای نقش شایسته کشور در شکل دهی به نظم نوین چند قطبی/چند جانبه گرا است؛ نظمی که جنوب جهانی پس از سدهها استعمار و نو استعمار و چند دهه گلوبالیسم نئولیبرال سردمدار آن است.
ایران مستقل با ظرفیتهای تاریخی-تمدنی و ژئوپلیتیک منحصر به فرد خود، همراه با تجارب بسیار از سالها تقابل و تعامل با نظم غربی و مستعد جهش اقتصادی، اکنون به معنای واقعی کلمه به جامعه جهانی پیوند میخورد؛ نه آن “جامعه جهانی” که حامیان نظم در حال افول آمریکایی ورد زبانشان است، بلکه به معنی واقعی کلمه اکثریت 87 درصدی جامعه بشری را تشکیل میدهند.
نا گفته پیدا است که عضویت ایران در چنین نهاد چند جانبه گرا چه مزیتهایی برای ما دارد. از زمینه رو به رشد اقتصادی (به شمول بی اثر کردن قطعی تحریم های آمریکا و متحدین) تا تقویت همکاریهای بین المللی برای فقر زدایی، بهبود محیط زیست، صلح و امنیت جهانی همگی در دسترس ما خواهد بود. باور کنیم که ایران ما در زمره نظام های تمدنی و “آجر” های پایه گذاری نظم عادلانه تر و دموکراتیک تر جهانی است!
آیندهای خیلی نزدیک را میبینم که جهش اقتصادی در ایران ما غیر قابل کتمان است و از کشورمان به مثابه “اقتصاد نو ظهور” (Emerging Economy) نام برده میشود. به امید آنکه توسعه شتابگیر اقتصادی همراه با رفاه عمومی و چشیدن طعم شیرین نتایج مقاومت چند دهه اخیر برای ملت عزیزمان باشد!
تصمیمات اجلاسی که دیروز کار خود را آغاز کرد، در زمره سر فصل های شیفت نظم جهانی در تاریخ به یاد خواهد ماند!