دیپلماسی همسایگی به معنای عدم استفاده از ابزارهای قدرت در تعامل با واحدهای سیاسی مجاور مرز نیست؛ بلکه به صورت مشخص، به استفادهی هوشمندانه و به موقع از این ابزارها برای تامین منافع ملی اشاره دارد.
اولین راهبرد در طراحی سیاست خارجی برای هر واحد سیاسی، توجه به جایگاه ژئوپلتیک و منطقهای آن کشور و دولت است؛ یعنی توجه به شرایط محیطی و استفاده از ظرفیتهای موجود در اطراف مرزها. این مساله نه یک تصمیم احساسی بلکه یک واقعیت میدانی مبتنی بر تامین منافع ملی بر اساس اصول علم روابط بینالملل است.
در واقع، اکثر قریب به اتفاق اساتید و اندیشمندان حوزه روابط بینالملل معتقدند که اگر کشوری قصد دارد تا قدرت جهانی خود را تثبیت کند، ابتدا باید از وضعیت به سامان خود در اطراف مرزهایش مطمئن باشد تا بتواند این دستاورد را به عنوان پلی برای پیشبرد اهداف بعدی خود استفاده کند. در حقیقت میتوان اینگونه گفت که اگر وضعیت یک واحد سیاسی با همسایگانش در مرحلهی تثبیت و تعیین تکلیف نباشد، امکان استفادهی کامل از مفاهیمی نظیر عمق راهبردی و تثبیت قدرت فرامنطقهای نیز برای آن کشور وجود نخواهد داشت.
این، همان مفهوم «دیپلماسی همسایگی» است که رهبر انقلاب روز گذشته و در دیدار با مسئولین و مقامات وزارت امور خارجه، به آن اشاره کردند و ضمن هشدار نسبت به اهمیت این مساله، تاکید کردند: «این تصمیمی که مسئولین محترم در این دولت در مورد سیاست ارتباط با همسایگان گرفتند، بسیار سیاست درستی است. میبینید تلاش دستهای بیگانه در این جهت را که چه کار میکنند تا بین جمهوری اسلامی و همسایههایش مشکل درست کنند؛ نباید بگذاریم.»
یک نمونهی مشخص در این زمینه، دولت ایالات متحده آمریکاست؛ کشوری که در دوران پس از جنگ جهانی دوم و زمانی که به دنبال گسترش سیطره خود بر جهان و نظام بینالملل بود، ابتدا با دو کشور همسایهی خود در قاره آمریکای شمالی – یعنی کانادا و مکزیک – تعیین تکلیف کرد و خیال خود را از تثبیت موقعیت همسایگی برای خود راحت کرد. این مساله تا جایی برای واشنگتن اهمیت داشت که این دیپلماسی همسایگی نهایتا در سال 1994 میلادی تبدیل به قرارداد تجارت آزاد آمریکای شمالی یا همان NAFTA شد. «نفتا» حاصل موافقتنامه تجارت آزاد بین آمریکا و کانادا بود که در ژانویه 1988 میلادی امضا شد و از ژانویه 1989 میلادی به اجرا درآمد.
در این زمینه میتوان به راهبردهای کشورهای مختلف – از جمله چین و روسیه – در طراحی دیپلماسی همسایگی اشاره کرد. به عنوان مثال، اطلاق عنوان «سه برادر» به کشورهای روسیه، اوکراین و بلاروس بر مبنای همین مسالهی همسایگی و نمایش تثبیت جایگاه مسکو در شرق اروپا صورت گرفت. اساس شکلگیری جنگ فعلی در اوکراین هم به همین دلیل بود؛ یعنی تلاش غرب برای بیثباتسازی منطقهی همسایهی روسیه.
البته باید توجه داشت که دیپلماسی همسایگی به معنای عدم استفاده از ابزارهای قدرت در تعامل با واحدهای سیاسی مجاور مرز نیست؛ بلکه به صورت مشخص، به استفادهی هوشمندانه و به موقع از این ابزارها برای تامین منافع ملی اشاره دارد. نمونهی بارز این راهبرد، وضعیت ایران و عربستان در منطقهی غرب آسیا و چگونگی تبدیل یک رقابت تنشآلود به یک رقابت همراه با پذیرش قدرت منطقهای تهران است.
ایران در چند سال اخیر، با استفاده از ابزارهای دیپلماتیک و میدانی خود به صورت مشترک و همزمان، شرایط را برای ریاض به نحوری طراحی کرد که سعودیها چارهای به جز کاهش تنش در روابط با تهران و پذیرش منطق راهبردی کشورمان نداشتند. نگاهی به صحبتهای وزیر انرژی عربستان که از «روز سیاه» خود در ایام مقابله نیروهای مردمی یمن با تجاوز ائتلاف سعودی به این کشور سخن میگوید، موید این مساله است.
وزیر انرژی عربستان در مصاحبه با MBC که میتوان آنرا هستهی چرایی چرخش عربستان و بازگشت از سیاستخارجی تهاجمی به مدیریت تنش در سطح منطقه دانست، انفجارهای آرامکو در سال 2019 میلادی را روز سیاه و تاریک منطقه و بزرگترین شکست عمر خود میداند و تاکید میکند: «ممکن است همه چیز را در زندگی خود فراموش کنم اما روزی که به میدان نفتی بقیق رفتم را فراموش نخواهم کرد؛ روز سیاهی بود، منطقه در تاریکی فرورفته بود، احساس شکستی داشتم که در عمرم تجربه نکرده بودم… حدود ساعت 11 شنبه شب بود؛ وقتی تنها در 20 دقیقه نیمی از ظرفیت تولید خود را از دست دادیم، متوجه شدم وضعیتی ترسناکی است.»
این راهبرد که Escalation for de-escalation (تنشزایی برای تنشزدایی) نام دارد، یکی از راههای پیشبرد دیپلماسی همسایگی است. بر همین مبناست که رهبر انقلاب، «دیپلماسی التماسی» را نقطهی مقابل «دیپلماسی همسایگی» معرفی میکنند و تاکید دارند که «در سیاست خارجی، ارتباط با همسایگان، ارتباط با همجهتان و همراهان و ارتباط با کشورهای اسلامی، ولو کشورهای دوردست، هم خیلی مهم و هم لازم است.دستهای بیگانه برای ایجاد مشکل بین ایران و همسایگان آن، فعال است که نباید اجازه بدهید این سیاست آنها محقق شود.»
در همین زمینه باید توجه داشت که یکی از اهداف اساسی در دیپلماسی همسایگی ایران، وصل شدن به دالانهای تجاری بینالمللی به منظور تاثیرگذاری بر نظام بینالملل و انتقال فرهنگ و کسب دستاوردهای اقتصادی است؛ موضوعی که ایالات متحده در سالهای گذشته تلاش کرده تا با اقدامات مختلف از جمله تاسیس گروههای ترورسیتی و حمایت از آنها – نظیر داعش و القاعده – آن را مختل کند.