رابطه جهاني شدن به معناي متعارف امروزين آن با صلح جهاني مهدوي به نوعي منعکس کننده رابطه زمينه و متن و به نوعي مقايسه شرايط اجتماعي دوران حکومت جهاني مهدوي و شرايط جهاني شده معاصر ميباشد. براي ورود به اين بحث لازم است نگاه مفهومي به جهاني شدن و مفهوم صلح داشته باشيم تا بر آن مبنا نسبت بين اين دو مفهوم را مورد بحث قرار دهيم.
بايد توجه داشت جهاني شدن بعنوان يک نگرش و جهانبيني که از آن تعبير به «جهاني گرائي» ميشود، سابقه و ريشه تاريخي طولاني دارد که سابقه آنرا ميتوان به ظهور اديان الهي که همواره «همه جامعه بشري» را قطع نظر از تفاوتهاي سني، جنسي، نژادي و جغرافيائي مورد خطاب قرار ميدادهاند، باز ميگردد . اما جهاني شدن بعنوان يک روند ارتباطي که موجب ارتباط همزمان و ظهور «فضاي واحد ارتباطي» است، پديده نو و محصول ظهور «صنعت همزمان ارتباطات» است. فضاي جديد از سه خصيصه «فراملي بودن» ، «فراگير بودن» و «پيوستگي» برخوردار است. در واقع اين خصيصهها ظرفيتهاي جهان جديد را معرفي ميکند که اين ظرفيتها به نوعي معرف ظرفيتهاي توصيف شده حکومت جهاني است که با توصيفاتي حکومت جهاني، صلحآميز و عدالتگرايانه مهدوي تطبيق ميکند ولي در عين حال تفاوتهاي اساسي نيز وجود دارد که به بسط و تحليل آن پرداخته خواهد شد.
يکي از مهمترين تفاوتهاي روندهاي جهاني شدن جهان معاصر و جهاني شدن مهدوي به روح، معنا و ماهيت عدالت گرايانه و صلح آميز جهاني شدن مهدوي مربوط . در واقع جهان خسته از جنگ، تجاوز، ظلم و دوره افتاده از ارزشهاي معنوي با کشش و عطش بسيار بالائي به سمت صلح و عدالت حرکت ميکند. از طرفي، جهاني شدن ارتباطي امروز، از خصيصه لايهاي بودن و به عبارتي جهاني شدنهاي پراکنده، برخوردار است و جهاني شدن مهدوي، جهاني شدن فراگير و به عبارتي يک نوع «فرا جهاني شدن» محسوب ميشود و ظرفيتهاي «جهاني شدن فراگير» را به ظرفيت کامل خود ميرساند.
از طرفي، روندهاي عمومي جهان، معرف فاصله افتادن بين گرايشهاي دولتي خودخواهانه و نظامهاي سرمايهداري نفع پرستانه با روندهاي مردمي است، که تفکيک بين اين سه سطح در درک حکومت مهدوي، امري ضروري است. بسياري از فسادهاي بزرگ و انحرافات اخلاقي، اجتماعي و سياسي نظامند و ساختاري مربوط به فضاهاي سياسي و اقتصادي حاکم بر جهان است که در واقع جنگ و مبارزات مهدوي ناظر بر آن ميباشد. به عبارت ديگر، در جهان معاصر در کنار خطاهاي بزرگ جامعه بشري و هنجاري شدن گناه و معصيت و رفتارهاي غيراخلاقي، لايههايی از «ارزشهاي عموميت يافته انساني و الهي» خصوصاً در فضاي عمومي و مردمي مشاهده ميشود که معرف نوعي تمايل گسترده به نيکي و عدالت و گرايش به متافيزيک ميباشد. در چنين فضایي، دانش و فهم عمومي بشر از همه گذشته تاريخ بيشتر شده است و حتي به تعبير امام صادق (عليه اسلام) جهال آن دوران از جهال دوران پيامبر فهميدهتر و به قبول حقيقت نزديکترند . عدالتگرائي و صلحگرائي مهدوي که در همه خانهها و بر همه افراد جامعه جهاني، نمود پيدا خواهد کرد همراه با احساس فرجام خواهي، عدالتگرائي و دادخواهي از جورهاي فراگير در روندهاي عمومي و مردمي، فضاي انطباق تقاضاهاي گسترده نسبت به عدالت و صلح و عرضه گسترده عدالت و صلح، زمينه حکومت جهاني مصلح موعود را فراهم ميسازد.
مهمترین رکن مرتبط با ظرفیتهای امام و جامعه دوران امام، توسعه علم و عقلانیت است. امام صادق (علیه السلام) در باره علم گسترده حضرت مهدی میفرمایند: علم و دانش 27 حرف است و 27 شعبه و شاخه دارد. تمام آنچه پیامبران الهی برای مردم آوردند، دو حرف بیش نبود و مردم تا کنون جز آن دو حرف را نشناختهاند. اما هنگامی که قائم ما قیام کند، 25 حرف و شاخه و شعبه دیگر را آشکار و در میان مردم منتشر می سازد و دو حرف دیگر را با آن ضمیمه میکند تا 27 حرف کامل و منتشر گردد .
شيخ صدوق در کمالالدين سند خود از عبدالعظيم حسني از امام عليالنقي به نقل از پدران عاليقدرش از حضرت امير المومنين عليه السلام روايت نموده که فرمود: قائم ما غيبتي طولاني خواهد داشت، شيعيان را چنان ميبينم که براي پيدا کردن او دشت و دمن را زير پا گذارند و او را پيدا نکنند! بدانيد آنها که در غيبت وي در دين خود ثابت قدم بمانند و از طول مدت غيبتش منکرش نشوند، روز قيامت با من خواهند بود، آنگاه فرمود: چون قائم ما ظهور کند بيعت هيچکس در گردن وي نميباشد. از اين رو ولادتش پوشيده خواهد ماند و خودش از نظرها پنهان ميشود.
حاکميت صلح در جامعه نيازمند پنج عنصر اساسي است که در واقع دولت صلح و آسايش را محقق ميکند. اين پنچ عنصر: 1) امنيت، 2) عدالت فراگير، 3) فراواني غذا، 4) خالي شدن جامعه از فساد و در نهايت و بدنبال اين چهار عنصر مهم مدني و اجتماعي، عنصر 5) رضامندي عمومي معنا پيدا ميکند. از آنچه از خصوصیات صلح مهدوی و دوران حضور امام علیه السلام نقل شده است؛ این پنج عنصر بصورت برجسته و نهادینه ترسیم شده است.
1- امنيت: امنيت ابعاد و حوزههاي متفاوتي دارد. يکي از عرصههاي امنيت، امنيت معنوي است، شرايطي که افراد رعايت ضوابط اخلاقي را ميکنند. به يکديگر دروغ نميگويند، در غياب هم، حافظ عرض و آبروي يکديگر ميباشند و فضاي دلنشيني را بوجود ميآورند که فرد احساس خودي بودن و آرامش ميکند و از همه مهمتر سلطه را از جامعه ميزدايد. پيامبر گرامي اسلام دوران ظهور مهدي را دوراني ميداند که «خداوند بوسيله او دروغ را از لوح دل مردم بزدايد و سختي روزگار را از آنان برطرف گرداند و طوق بندگي را از گردنهاي شما بيرون آورد ».
2- عدالت فراگير : عدالت در حق امراء بدون توجه به ساير طبقات اجتماعي و اساساً اصل وجود طبقه اجتماعي منعکس کننده شکل نگرفتن عدالت در جامعه است. امام در يک روند فراگير همه اجزاء جامعه را بر مبناي عدالت تنظيم ميکند. در دعاي افتتاح آمده است که امام را عدل فراگير خطاب ميکنند. السلام علي العدل المشتهر و اللهم صلي علي ولي امرک القائم المومل العدل المنتظر. عدل فراگیر؛ عدلی است همه انسانها را قطع نظر از تفاوتهای جنسی، سنی، قومی، دینی و فرهنگی در بر میگیرد.
3- خالي شدن زمين از فساد: فساد از يک خصيصه توسعهاي برخوردار است که عناصر آن به همه جامعه سرايت ميکند. دوران ظهور به دوران اوج فساد تعبير شده است و دوران حکومت مهدوي به «زمين بدون فساد» مشخص گرديده است. دورانی که فساد از زمین دور میشود و مردم جهان از لذت جامعه بدون فساد بهرهمند میشوند. در روایت است که رسول خدا فرمودند: مهدی شخصیتی است از فرزندان من که … زمین را پراز عدل میکند همانطور که سراسر فساد بود و در پرتو حکومت او اهل آسمان و پرندگان و موجودات جو در سلامت و رضایت زندگی میکنند .
4- فراواني غذا: فراواني نعمت در دوران امام، از روايت متعددي بدست ميآيد و در روايت است که پيامبر فرمودند: آسمان براي او باران ببارد و زمين بذرهاي خود را بيرون دهد، او هم زمين را پر از عدل و داد کند چونانکه پر از ظلم و ستم شده باشد .
5- رضايت عمومي: رضايت از يک احساس فرد و اجتماعي بدست ميآيد. احساس رضايت يک خصيصه جمعي است که برخواسته از اعتماد و مشاهده و تجربه برقرار عدالت در جامعه است. از منظر فرهنگ مهدوي دوران مهدي دوراني است که اهل زمين و آسمان بدليل برقرار عدالت و از بين رفتن ظلم احساس آرامش ميکنند. اين احساس پرندگان و حتي طبيعت را نير با خود همراه ميکند .
نویسنده: