اگرچه ممکن است در کوتاه مدت، سیاستهای تهاجمی و مخرب تهران در عرصه بینالمللی بتواند منافع زودگذر و به خصوص در سطح داخلی این کشور، مطابق با خواست تندروها و نژادپرستان موفق به نظر برسد و افکار پوپولیستی ترامپ را تقویت نماید، اما واقعیت این است که ما در قرن بیست و یکم و در عصر ارتباطات و آگاهی به سر میبریم و به زودی، افکار عمومی جهانی و حتی مردم امریکا علیه ترامپ و سیاستهای کابویی او بسیج خواهند شد.
در شرایط حاضر و در اندک زمان به قدرت رسیدن ترامپ به پشتوانه بعضی بازیگران فرادولتی، شاهد رفتارهای غیرمتعارف و هنجارشکنانه از او بودیم که هیچ گونه سنخیت و توازنی با نظام بینالملل ندارد و برآیند عملکرد او نیز نشانی از ایجاد یک نظم جدید که بتواند اجماعی در بین همپیمانان خود نیز به وجود بیاورد، دیده نمیشود. در واقع جهان شاهد ظهور یک نوع یکجانبهگرایی قرن هجدهمی مبتنی بر قدرت عریان است که مشابه آن در رفتارهای حاکمان مستبد و دیکتاتور مشاهده میشود که برای مقابله با آن تشکیل یک ائتلاف جهانی متشکل از ملتهای آزاد جهان یک امر ضروری به نظر میرسد.
برای درک لزوم این ائتلاف جبهه متحد در مقابل یکجانبه گرایی جهت صیانت از صلح و مدارا در بین ملتهای جهان مروری اختصاری بر رفتارهای غیر متعارف دونالد ترامپ میکنیم.
ادبیات امریکا
سالهاست که امریکا با توجیه توسعه دموکراسی و حقوق بشر در کشورهای مختلف دخالت کرده است و حتی پس از دوره استعمارگری کشورهای اروپایی، در برههای از زمان پس از جنگ جهانی دوم به واسطه کمکهای اقتصادی امریکا به کشورهای مختلف، به استعمارگر خوشنام شهرت یافت.
از سوی دیگر رصد ادبیات سیاسی جهان بعد از جنگ جهانی دوم نشان میدهد که تمامی رهبران جهان بر صلح و حفظ امنیت و رفاه و آبادانی تأکید میکنند و حتی امیال جاه طلبانه خود را نیز در قالب ادبیات انسان دوستانه مطرح میکنند، اما به یکباره، جهان شاهد یک ادبیات خشن، زورگویانه و تهدیدآمیز از رئیسجمهور کشوری است که سالیان طولانی، اهداف زیاده خواهانه خود را نیز در قالبهای بشردوستانه مطرح میکرد.
امروز امریکا علاوه بر به کارگیری ادبیات تهدیدآمیز علیه کشورهای مستقل جهان مثل کانادا، مکزیک، پاناما و هم پیمانان خود در اروپا، در سطح سیاستهای داخلی نیز برخورد خشن و غیر انسانی با مهاجران دارد.
طبیعتاً این رفتارهای غیر انسانی امریکا، باعث تغییر در ادبیات سایر سیاستمداران و رهبران جهان و نگاه به قوانین بینالمللی نیز خواهد شد و روند سقوط ارزشهای جهانی در بین رهبران جهان و سیاستمداران را رقم خواهد زد.
برهم زدن قوانین بینالمللی
امروزه حقوق بینالملل شاخه مهمی از حقوق است که توانسته است تا حدودی تنظیمات را در روابط بین ملتها و دولتها به وجود آورد. طبیعتاً نظم موجود بر اثر استحکام حقوق در عرصه بینالملل شکل گرفته است و با وجود کاستیهای آن میتوان از طریق اجتماع جهانی و بهرهگیری از ظرفیت سازمان ملل و مجمع عمومی آن، کاستیها را به مرور حل و فصل کرد.
اما رفتارهای غیر عرفی و غیرقانونی دولت امریکا، مسیر تضعیف قوانین بینالملل را در پیش گرفته است و این روند میتواند منجر به افزایش آشوب و هرج و مرج بیشتر در عرصههای مختلف بینالملل گردد.
واقعیت این است که به نظر میرسد دولت امریکا به صورت تعمدی، تمامی قوانین پذیرفته شده بینالملل را نادیده میگیرد.
برای فهم دقیق این موضوع میتوان به اظهار نظر رئیسجمهور امریکا در خصوص مردم غزه و تحویل آن به امریکا اشاره کرد.
یکجانبهگرایی عریان
به نظر میرسد رئیسجمهور امریکا به سخنان توهم آمیز خود در مراسم تحلیف رویای بازگشت هژمونی امریکا به جهان همانند شرایط بعد از فروپاشی شوروی، در سر میپروراند و با بیثباتسازی سیاسی در عرصه بینالملل، قدرت یکجانبه گرایانه امریکا را افزایش دهد.
او بدون توجه به تغییرات بنیادین در عرصه بینالملل و شکلگیری چندجانبهگرایی بیبازگشت در جهان، در صدد احیای یکجانبهگرایی با اعمال زور است چیزی که مسیر افول امریکا را تسریع خواهد کرد.
عصر دولت ملتها
نگاهی به گفتمان ترامپ نشان میدهد که گویا او فهمی از سایر جنبههای قدرت مثل قدرت نرم و قدرت پرستیژی یک کشور ندارد و تنها چیزی که در دایره فهم او قابل درک است، پول و زور است.
اگرچه در ظاهر به نظر میرسد که ممکن است در کوتاه مدت، عدهای در این مسیر قرار بگیرند و آن را به نفع خود بدانند، اما باید گفت که هیچ کدام از کشورها و سیاستمداران تمام تخم مرغهای خود را در سبد امریکا قرار ندادهاند و به نظر میرسد تغییرات آینده به نفع آنها پیش نرود.
نمونهاش را میتوان در تغییر رویکرد کشور مکزیک در مراودات اقتصادی از امریکا به اروپا ارزیابی کرد.
امریکا با عدم پایبندی به قراردادهای جهانی کشورهای مختلف را به فکر یافتن شرکای جدید سوق خواهد داد که نتیجه این روند در سالیان آینده، تنزل جایگاه اقتصادی این کشور و در نهایت تسریع روند افول آن خواهد بود.
با وجود این باید گفت که برای جلوگیری از شکلگیری یکجانبهگرایی جاهطلبانه امریکا و حفظ صلح، عدالت و امنیت جهانی، در شرایط حاضر ائتلاف جهانی برای صیانت از صلح و امنیت همه انسانها به عنوان یک ارزش پذیرفته شده جهانی، یک مطالبه بحق همه دولتها و ملتهای جهان است که باید به زودی علیه تمامیتخواهی و زورگوییهای امریکا شکل بگیرد ه بیگمان، چنانچه امریکا به سیاستهای زیادهخواهانه خود پایان ندهد، این اتفاق خواهد افتاد و این مهمترین اتفاق در شکلگیری نظم جدید جهان و فرسایش بیشتر قدرت امریکا است. جمهوری اسلامی ایران میتواند با رویکرد هوشمندانه و عملکردی سنجیده پرچمدار این ائتلاف در جهان باشید.
دکتر داود عامری دبیرکل مجمع جهانی صلح اسلامی