تروریسم واژه ای است که به واسطه ائتلاف دولتی از سوی دولت ها، بازیگران درون دولتی و حتی اشخاص حقیقی برای عقلانی سازی اعمال خشونت آمیز یا پاسخ به این اعمال بکاربرده میشود. هر یک از این اشخاص حقوقی ممکن است که تعریف خاص خود از واژه «تروریسم» داشته باشند. هر یک از اینان، از عبارت سازی خود در مورد چیستی مفهومی واژه تروریسم، منافع بسیاری را دنبال میکنند.
تروریسم، رفتار قهری و خشونت آمیز ارتکابی برای دستیابی یا تحقق یک هدف یا انگیزه سیاسی خاص، حتی شامل اضمحلال یک نظم مستقر است. عمل تروریستی برای القای ترس از طریق اعمال عاری از تبعیض، خودسرانه و غیرقابل پیش بینیِ خشونت، حتی علیه اعضای یک ملت طراحی میشود.
تروریسم، اعمال صورت گرفته از سوی دولت ها، اشخاص حقیقی یا گروههاست که از خشونت یا تهدید به خشونت برای اهداف و مقاصد سیاسی بکارمی برند. تروریسم بینالمللی شامل هواپیماربایی ها، آدم ربایی های سیاسی، ترورها، بمب گذاری ها، حریق های عمدی، خرابکاری های عمدی و گروگاگیری ها میشود. در بیشتر اوقات، تروریسم به وسیله گروههایی که مبین احزاب یا موضع های سیاسی افراطی اند، صورت میگیرد. نوعاً، تروریسم از رویکرد چپی، ترغیب انقلاب علیه نظم مستقر و موجود را هدف قرار میدهد و تروریسم با رویکرد راستی، برای حفظ یا حمایت از گروه یا طبقه مورد حمایت بکاربرده میشود.
چگونه جامعه جهانی از زشتی و کشمکش های خونین تروریسم در امان میماند؟
پاسخ این پرسش ساده است. پادزهر تروریسم، عدالت است. اما ما چگونه عدالت ضروری را برای رهایی جوامع مان از دست تروریسم ایجاد کنیم؟ تعاریف زیادی از عدالت وجود دارد و ما در اینجا خود را از نظر و بحث راجع به این تعاریف رها میکنیم. به اختصار و در چند واژه، عدالت یا عدالت اجتماعی تنها میتواند به نحوی ابژکتیو تعریف گردد که از منشایی الهی صادر میشود. یک تعریف نژادی از عدالت، نژادمحور بوده که انجام بی عدالتی نسبت به سایر نژادهاست. تعریف ملی عدالت، ملی گرایانه بوده و انجام بی عدالتی نسبت به سایر ملیت هاست. تعریفی قومینی از عدالت، قومیت محور بوده که انجام بی عدالتی نسبت به آنهایی است که از آن قوم خاص نیستند.
تعریفی طبقاتی از عدالت، طبقه مدار بوده و از این روی، انجام بی عدالتی به سایر طبقات است و به همین ترتیب. بنابراین، تعریفی از عدالت باید از خارج از وضعیت انسانی نشات بگیرد که عدالت نسبت به همه تلقی شود. و این مساله تنها میتواند به این معنا باشد که ما باید به این عدالت در حکمی الهی جستجو کنیم که از خالق ما آمده است؛ خالقی که عدالت را برای همه، صرفنظر از نژاد، ریشه قومی، مالی، جنسیتی، طبقاتی و غیره به ارمغان آورده است.
نویسنده: