گفتگو

صلح اسلامی صلح عادلانه است؛ ابزار تسلیم نیست

دکتر داود عامری دبیرکل مجمع جهانی صلح اسلامی در گفت وگو با روزنامه ایران به مناسبت روز جهانی صلح 2019  گفت صلح اسلامی صلح عادلانه است؛ ابزار تسلیم نیست.

نزدیک به 4 دهه است که در چنین روزی «زنگ صلح » در سازمان ملل به صدا درمی آید. روز جهانی صلح اما در حالی گرامی داشته می‌شود که انسان با همه پیشرفت فناورانه‌اش در تلاش برای دستیابی به صلح و آرامش و امنیت برای همه انسان‌ها به غایت ناکام بوده است.

مجمع جهانی صلح اسلامی که نزدیک به یک دهه است فعالیت خود را در ایران آغاز کرده یکی از همین نهادها است. تلاش این مجمع برای تبیین صلح براساس اندیشه اسلامی در حالی است که جوامع مسلمان به دلایل متعدد داخلی و خارجی کانون بسیاری از منازعات قرار گرفته اند. به همین دلیل در گفت وگو با داوود عامری دبیر کل مجمع جهانی صلح اسلامی نه فقط به مفهوم صلح  از منظر اسلام و دیگر ادیان الهی  که به چرایی شکل گیری جنگ بر محمل جریان های افراط گرای مدعی دین مداری پرداختیم.
٭٭٭
ایران: شما از صلح اسلامی سخن می‌گویید در حالی که در سال‌های اخیر شاهد تبلیغ اسلام هراسی از سوی برخی دولت های غربی بوده‌ایم. در قرائت اسلام از صلح چه پاسخ‌هایی برای نگرش‌های اسلام هراسانه یافت می‌شود؟

در ابتدا باید بگویم که ما در جهان امروز با یک اسلام‌ستیزی و فراتر از آن نوعی دین‌ستیزی مواجه هستیم و اسلام هراسی یکی از نمودهای آن است. سال‌هاست که در گوش بشر امروزی می‌خوانند که می‌تواند بدون دین و معنویت زندگی کند و آینده خود را ترسیم نماید. درون مایه لیبرال دموکراسی همین معنا است. البته برای اینکه این تفکر قابل قبول به نظر برسد برایش ویترین‌ها و آرایش‌های مختلفی طراحی شده است.
اما برخلاف این رویکرد، انسان در دهه‌های گذشته مسیر متفاوتی را طی کرده است. چنانکه شاهد افزایش رجوع بشر به معنویت و دین هستیم. در این مسیر حتی تلاش کردند که انحرافی در دین‌گرایی و خداگرایی ایجاد شود. به همین دلیل کوشیدند عرفان‌های کاذب و تصنعی و شبه جادوگری و خرافه پرستانه را برای پاسخگویی به نیاز بشر ارائه کنند. اما همه تلاش‌ها برای جلوگیری از رجوع انسان به دین تاکنون شکست خورده است زیرا این فطرت انسان است که او را به دین راهنمایی می‌کند. در این مسیر مراجعه به اسلام و قرآن شکل متفاوتی گرفت و شاهد رشد اسلام گرایی در اروپا و امریکا بوده‌ایم. روندی که جریان‌های نژادپرستانه، لائیک و کلونی‌های صهیونیست را دچار نگرانی کرد. آنچه برخی متفکران غربی تحت عنوان جنگ تمدن‌ها مطرح کردند درونمایه‌اش رویارویی شرق و غرب و  در واقع جهان بدون دین و جهان دین خواه بود و بر اساس همان درونمایه طراحی جنگ نرم علیه ملت‌های دین مدار از جمله ملت ایران آغاز شد. تا پروژه جهانی‌سازی خود را بر اساس سبک زندگی بدون دین و در نهایت منافع واضعان این سبک زندگی پیش ببرند.
پس جریان‌هایی که ما از آنها با عنوان کلونی‌های استکباری و کلونی‌های صهیونیستی نام می‌بریم به فکر افتادند تا در برابر جریان اسلام خواهی بایستند. آنها به این نتیجه رسیدند که این زیبایی‌شناسی و چشم‌انداز ترسیمی اسلام برای انسان است که افراد را به اسلام و دیگر ادیان الهی جذب می‌کند. به همین دلیل است جریانی که اسلام ستیزی می‌کند با مسیحیت و یهودیت واقعی هم سر جنگ دارد.
در مقابل؛ اسلامی که از گرایش به آن سخن می‌گوییم یک اسلام منزوی نیست. بلکه خود را در قامت یک مکتب سیاسی و اجتماعی تعریف می‌کند و خواستار نمود یافتن در یک نظام حکومتی است چنان که در نظام جمهوری اسلامی ایران نمود یافته است. این نگرانی غرب را بیشتر کرده است. زیرا متوجهند که این اسلام خواهی و معنویت جویی دیگر در چارچوب اعمال شخصی و مساجد و کلیسا‌ها و در اندیشه‌های نظری منحصر نخواهد ماند. همین ویژگی است که پروژه اسلام‌ستیزی و معنویت‌ستیزی را جدی‌تر کرده است. در همین راستا تلاش کردند تا چهره اسلام را که ترسیمی است از یک جامعه عدالتخواه همراه با زندگی طیبه ‌و سعادتمند تغییر دهند. این در حالی است که اسلام دین رحمت و دینی عدالت خواه و صلح‌طلب است. ما مسلمانان وقتی به یکدیگر می‌رسیم سلام می‌کنیم که یعنی ای مخاطب بدان که از سوی ما گزندی به تو نخواهد رسید و برایت آرزوی سلامتی می‌کنیم و در هنگام وداع او را به خدا می‌سپاریم. پس فرهنگ رفتاری ما بر اساس صلح‌جویی است.
چطور می‌شود چهره این دین را خشونت‌طلب و مخوف به نمایش گذاشت. برای این هدف دو مسیر طی شد. نخست آنکه تلاش شد مسلمانان تحت فشار و ظلم قرار گیرند تا ناچار به واکنش شوند. دیگر اینکه جریانات تروریستی و مهندسی شده‌ای ایجاد شد تا به نام مسلمانان اعمال خشونت آمیز انجام شود. به راه انداختن جریان تکفیری داعش و بازتاب گسترده رسانه‌ای اعمالشان در همین راستا صورت گرفت. البته نباید غفلت بعضی کشورهای اسلامی و حمایت برخی از آنها از این جریان‌ها را نادیده گرفت. اما به هر حال مطالعه ریشه‌های فکری جریان تکفیری به خوبی نشان می‌دهد که این جریان یک جریان استعماری است. اما در نهایت به نام اسلام معرفی شد و با تکثیر و پژواک آن در امپراطوری رسانه‌ای توانستند از درون آن اسلام هراسی دربیاورند. اسلام هراسی که در امریکا و اروپا بهانه‌ای شد تا بیشترین ظلم به مسلمانان انجام شود و قوانین متعددی علیه مسلمانان وضع شود و کشورهای اسلامی مورد هجوم و جنگ قرار بگیرند. هر چند بسیاری از نخبگان جهان بر اساس اسناد و شواهد منتشر شده متوجه هستند که این یک پروژه استعماری ‌است.
ایران:چطور می‌شود در برابر این روند ایستاد و وضعیت را تغییر داد؟
متأسفانه در دو جهت غفلت شده است. نخست در همگرایی علما  با هم؛ البته مدت‌ها است که گفت وگوی بین ادیان آغاز شده است و نشست‌های متعددی برگزار می‌شود. اما این در گذشته مغفول بوده و شرایط را فراهم کرده است که برخی بتوانند در ساز تقابل میان ادیان بدمند. دومین غفلت آن است که در تبیین درست دین کم کاری شده است. دین اسلام دارای مبانی فوق مترقی برای زندگی دنیوی و سعادت انسان است. در حالی که سعی می‌شود به جوامع این گونه القا شود که دین و دنیا قابل جمع در یک چارچوب نیستند اما اسلام نگاه متفاوتی را ارائه می‌کند. اما ما در تعریف دین بخوبی عمل نکرده ایم. حال آنکه معرفی دقیق دین و معارف آن در حوزه‌های مختلف می‌تواند بسیاری از مسائل را حل کند. اگر ما جوامع و نخبگان را نسبت به حقیقت دین و اسلام آگاه کنیم خیلی از مسیرها برای تغییر وضعیت موجود باز خواهد شد.
ایران: به هر حال همه جریان‌های علمی، فکری و اجتماعی صلح را قبول دارند. اما شما در مجمع جهانی صلح اسلامی بر تعبیر صلح اسلامی تأکید داشته‌اید. صلح در اسلام و در دیگر مکاتب چه تفاوتی دارد؟
نگرش اسلامی به صلح در مقابل نگرش ادیان دیگر به صلح نیست اگر چه ممکن است تفاوت‌هایی در جزئیات با آنها داشته باشد. بلکه در مقابل نگرش برخی از جوامع غربی به صلح است. اینکه ما می‌گوییم صلح اسلامی برای آن است که ما به‌عنوان بخشی از جهان اسلام داریم ایده اسلامی صلح را تبیین می‌کنیم.
تفاوت جدی نگرش ما به صلح با نگرش جهان غرب؛ منظورمان از جهان غرب هم جهان غرب فکری و اندیشه‌ای است. جهانی که استعمارگرایانه فکر می‌کند و یکجانبه‌گرا است و صلحی را پیگیری می‌کند که واقعی و حقیقی نیست. به‌ همین دلیل محصول این نگاه گسترش عدالت در مسیر صلح جهانی و سعادتمندی بشر نبوده است. بلکه نتیجه‌اش تروریسم در ابعاد مختلف آن بوده است؛ حتی تروریسم رسانه‌ای و تروریسم اقتصادی. همین فشار حداکثری را که امریکایی‌ها علیه ایران دنبال می‌کنند می‌توان مصداق تروریسم اقتصادی معرفی کرد. مگر بین یک بیمار که به‌دلیل تحریم دسترسی به دارو پیدا نکند و جانش را از دست بدهد با اینکه به سمت او شلیک بشود چه تفاوتی وجود دارد. این غرب است که حتی مبتکر ترور بیولوژیک است، البته ممکن است جمعی از مسلمانان اجیر و عامل دست قدرت‌های غربی شده باشند. این چه ربطی به اسلام دارد چنانکه مطالعه جریان بزرگ تروریسم در منطقه غرب آسیا نشان داده که این تروریست‌ها در کجا آموزش دیدند و از کجا حمایت می‌شوند. تفاوت بین اندیشه صلح در غرب و اندیشه صلح در اسلام این است که آنها به صلح به‌عنوان یک ابزار اقتضایی نگاه می‌کنند و صلح را به معنای تسلیم، آرام‌سازی و تحمیل سکوت به ملت‌ها می‌دانند. چنانکه اگر ملتی مثل ملت فلسطین که سرزمین‌اش اشغال شده، مردمش کشته می‌شوند بخواهد در برابر این ظلم بایستد می‌گویند این تروریست است. اما متأسفانه بسیاری از مردم بدون دانستن این پس‌‌زمینه از این جریان صلح خواهی در غرب حمایت می‌کنند. چون صلح یک مفهوم و مضمون پسندیده است.اما بین صلح واقعی و صلح دروغین تفاوت وجود دارد. ما معتقدیم در اندیشه اسلامی صلح زمانی می تواند تحقق پیدا کند و پایدار باشد که ریشه در عدالت و انصاف داشته باشد. اندیشه صلح در اسلام ریشه در عدالت دارد. زیرا این عدالت است که ارزش پایدار است. اگر صلح با عدالت درآمیخته شود یک ارزش پایدار است. اندیشه صلح اسلامی، صلح عادلانه است که مورد اقبال خیلی از نخبگان و اندیشمندان و مردم آگاه در جوامع مختلف قرار گرفته است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


هشت × = 56