میان مداخلات خارجی در کودتای سودان و درگیریهای اخیر بین نیروهای تحت فرماندهی عبدالفتاح البرهان با نیروهای حمیدتی، رژیم صهیونیستی بیشترین دخالت را در امور داخلی این کشور داشته است.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، کودتا در سودان و مداخلات خارجی در آن بهویژه دخالت آشکار رژیم صهیونیستی، علامت سؤالهایی درباره نقش این رژیم و سرویسهای جاسوسی و اطلاعاتی آن در درگیریهای سودان و نیز تلاش برای تجزیه این کشور آفریقایی که از کشورهای سازشکار با اسرائیل محسوب میشود، به وجود میآورد.
نقش رژیم صهیونیستی در آشوبهای سودان
سودان همواره در کانون توجه رژیم صهیونیستی قرار داشته است و این رژیم هیچ فرصتی را برای مداخله در اوضاع داخلی و سیاستهای خارجی سودان از دست نداده است، اما درگیریهای اخیر بین «عبدالفتاح البرهان» رئیس شورای حاکمیتی سودان و «محمد حمدان دقلو» (حمیدتی) فرمانده نیروهای واکنش سریع که منجر به تعویق گفتگو یا امضای هرگونه توافق در چارچوب عادیسازی روابط بین این کشور و تلآویو شده، موجی از سردرگمی را در برنامههای رژیم اشغالگر به وجود آورده است.
بر همین اساس صهیونیستها طی روزهای گذشته بارها وارد خط بحران سودان شدهاند. «الی کوهن» وزیر خارجه رژیم اشغالگر هم با البرهان و هم با حمیدتی تماس گرفته و از آنها خواسته است با برگزاری یک نشست مشترک در فلسطین اشغالی، با هم مذاکره کنند. وبسایت عبری والا در این زمینه اعلام کرد که مقامات اسرائیلی تلاش دارند حمیدتی و البرهان با میانجیگری تلآویو به توافق آتشبس برسند.
وبسایت آمریکایی اکسیوس نیز اعلام کرد که اسرائیل پیشنهاد داده است با هماهنگی کامل دولت ایالات متحده، میزبان نشستی میان طرفهای درگیر سودان برای برقراری آتشبس میان آنها باشد.
اسرائیل در سودان چه میخواهد؟
اما «عبدالرحمن نصار» تحلیلگر امور عربی و منطقهای درباره دیدگاه اسرائیل نسبت به حوادث سودان، طی گفتگو با المیادین اعلام کرد، پاسخ دقیقی برای این سؤال که اسرائیل واقعاً در سودان چه میخواهد، وجود ندارد، اما با توجه به اخباری که از منابع صهیونیستی فاش میشود بهنظر میرسد که اسرائیل نیز مانند آمریکا و انگلیس، در این درگیریها و تحریک آن نقش دارد.
بهگفته این تحلیلگر عربزبان، وزارت خارجه رژیم صهیونیستی تمایل دارد از عبدالفتاح البرهان بهعنوان نماینده ارتش سودان و کسی که قرارداد عادیسازی روابط با تلآویو را امضا کرده است حمایت کند، این درحالی است که سرویس جاسوسی موساد قصد حمایت از حمیدتی را دارد؛ زیرا او مجموعهای از خدمات مستقیم را از طریق امارات به اسرائیل ارائه میکند، اما با وجود این نمیتوان گفت که بین موساد و وزارت خارجه رژیم صهیونیستی درباره حمایت از طرفهای درگیر سودان اختلاف نظر وجود دارد؛ زیرا اسرائیل از همان ابتدا اعلام کرده است که پیروزی هریک از طرفها در سودان، بهنفع این رژیم است.
وی با اشاره به نقش رژیم صهیونیستی و موساد در درگیریهای سودان تأکید کرد، تضعیف سودان و تجزیه آن بهنفع اسرائیل است، درواقع استراتژی رژیم اشغالگر در همه کشورهای آفریقایی به این شکل است که در زمان جنگ داخلی، برای هر دو طرفِ درگیر، سلاح و اطلاعات ارسال میکند و در زمان صلح، پروژهها و سرمایهگذاریهای مختلفی بهویژه در زمینه کشاورزی و منابع معدنی با هر دو طرف انجام میدهد و به این ترتیب از منابع طبیعی غنی در این کشورها همچون طلا و الماس و… سود میبرد.
عبدالرحمن نصار تأکید کرد، بهطور کلی آنچه برای اسرائیل مهم میباشد این است که سودان بهطور کامل از مدار اسلام و محور مقاومت خارج شود و به کشوری ضعیف تبدیل گردد که تلآویو بتواند بهراحتی برنامههای خود را در آن اجرا کند.
«ثابت العمور» پژوهشگر علوم سیاسی و روابط بینالملل نیز بهنوبه خود در این زمینه اعلام کرد، در مرحله اخیر سودان بسیار نزدیک به امضای توافق نهایی برای عادیسازی رسمی روابط با اسرائیل در همه ابعاد بود و وزیر خارجه این رژیم در سفر خود به سودان در ماه فوریه این مسئله را عنوان و تأکید کرد که قرارداد عادیسازی روابط با این کشور ظرف چند ماه آینده در واشنگتن امضا خواهد شد.
نگرانی اشغالگران از فروپاشی توافق سازش با سودان
بهگفته العمور، اما درگیری بین البرهان و حمیدتی منجر به تعویق امضای توافق مذکور شد، در این میان صهیونیستها نگرانند که در پی آشوبهای اخیر در سودان و احتمال وقوع جنگ داخلی، رهبران دیگری در این کشور بهویژه از میان مردم روی کار بیایند که سیاستهایی متفاوت از رهبران نظامی دارند و احتمال اینکه عادیسازی روابط با اسرائیل را رد کنند بسیار زیاد است، بر همین اساس برای اسرائیلیها تفاوت چندانی ندارد که برنده کودتای سودان حمیدتی باشد یا البرهان؛ چرا که هردوی آنها گرایش نزدیک به تلآویو دارند.
روزنامه اسرائیل هیوم با انتشار گزارشی درباره درگیریهای سودان اعلام کرد، اسرائیل از توقف روند عادیسازی روابط با سودان که دروازه نفوذ و حضور اسرائیل در قاره آفریقاست بهشدت میترسد.
روشن است که اسرائیل نمیخواهد توافق عادیسازی روابط با سودان را به تعویق بیندازد؛ بهویژه بعد از تحولات اخیر منطقه غرب آسیا از جمله توافق ایران و عربستان که ضربه بزرگی به پروژه عادیسازی روابط رژیم صهیونیستی با کشورهای عربی بود، بر همین اساس صهیونیستها برای گسترش پروژه مذکور خود چشم به کشورهای آفریقایی دوختهاند.
با وجود اینکه رژیم اشغالگر اخیراً در آفریقا توجه زیادی به نیجر و موریتانی نشان داده است اما نمیخواهد نفوذ خود را در سودان از دست بدهد و قصد دارد بهویژه در سایه شرایط آشفتهای که جبهه داخلی جامعه صهیونیستی از سر میگذراند، عادیسازی رسمی روابط با سودان را بهعنوان دستاوردی در برابر افکار عمومی اسرائیلیها ارائه کند.
در واقع عادیسازی روابط رژیم صهیونیستی با سودان در شرایط کنونی از 2 منظر برای صهیونیستها اهمیت دارد:
ـ اول اینکه سودان برای اسرائیل بهمثابه دروازه ورود به قاره آفریقاست و تثبیت نفوذ این رژیم را در یک منطقه راهبردی بسیار مهم تضمین میکند.
ـ دوم اینکه عادیسازی رسمی روابط با سودان میتواند یک دستاورد برای بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم اشغالگر جهت مقابله با بحران سیاسی و امنیتی پیچیده این رژیم تلقی شود.
اما همه این محاسبات اسرائیلیها بعد از وقوع کودتا در سودان، به هم ریخت و دستکم تا زمان پایان درگیری بین نیروهای ارتش و نیروهای واکنش سریع، روند عادیسازی روابط سودان با اسرائیل بهکلی متوقف میگردد،
بنابراین در زمان حاضر رژیم صهیونیستی 3 گزینه برای تعامل با بحران سودان دارد:
ـ باز کردن کانالهای ارتباطی با گروههای غیرنظامی سودان.
ـ ورود به عمق بحران سودان با دعوت مستقیم از حمیدتی و البرهان برای سفر به اراضی اشغالی و مذاکره جهت رسیدن به توافق آتشبس.
ـ تلاش برای امضای توافق عادیسازی روابط با یک کشور آفریقایی دیگر که بتواند جبران خسارت به تعویق افتادن قرارداد سازش با سودان شود، این کشور میتواند نیجر باشد. «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه آمریکا در سفر اخیر خود به نیجر مسئله عادیسازی روابط این کشور با رژیم صهیونیستی را مطرح کرد.
روشن است که هرگونه شکست در روند عادیسازی روابط رژیم صهیونیستی با سودان، بر پروژه نفوذ اسرائیل در جهان عرب و قاره آفریقا تأثیر منفی میگذارد؛ زیرا همانطور که گفته شد سودان دروازه ورود اسرائیل به آفریقاست، علاوه بر آن صهیونیستها نگران حضور ایران، روسیه و چین در سودان و کل آفریقا هستند.
در سطح اقتصادی، سودان یک منطقه سرمایهگذاری جدید برای رژیم صهیونیستی محسوب میگردد. در سطح ژئوپولیتیک نیز حضور اسرائیل در سودان بهمعنای حضور نامحدود و دائمی این رژیم در دریای سرخ است.
این احتمال نیز وجود دارد که رژیم صهیونیستی از سودان بهعنوان اهرم فشاری علیه مصر و باجگیری از این کشور در مسئله آب رود نیل استفاده کند که یک چالش امنیتی نهتنها برای مصر بلکه برای کل منطقه عربی است، علاوه بر آن عادیسازی روابط رژیم اشغالگر با سودان فرصتی برای اخراج بیش از 150 هزار آواره آفریقایی به این کشور خواهد بود.