رژیم صهیونیستی در هنگامی متولد شد که در منطقه غرب آسیا، هنوز نظام منطقهای شکل نگرفته بود، قدرتهای منطقهای مانند ایران و ترکیه درگیر مسائل داخلی ناشی از جنگ جهانی بودند و سازمانها و نهادهای منطقهای نیرومندی که بتوانند مسأله فلسطین را حل و فصل نماید، وجود نداشت. قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای در طول سالهای پس از تأسیس اسراییل، تلاش نمودند برای حل منازعهی هویتی میان فلسطینیان و صهیونیستها، ابتکارات صلح و ایدههای مصالحه را ارائه دهند. اما مصالحه در شرایطی که رژیم صهیونیستی از نظر پشتیبانی بینالمللی، دیپلماتیک، اقتصادی و نظامی قویتر از گروههای فلسطینی است، امری خوشایند اسراییل نیست و صهیونیستها علاقهمندند تا بدون ایجاد فرصت به گروههای فلسطینی، امکان ایجاد هرگونه تقویت قدرت و موازنهسازی را از آنان بستانند. بنابراین اسراییل با برخورداری از برتری موازنه قدرت نسبت به فلسطینیها نه تنها نیازی به صلح ندارد بلکه راهکارهای صلح را نمیپذیرد و خواهان آن است تا تمام سرزمین فلسطین را اشغال کند. به همین جهت پس از آنکه سازمان ملل، اسراییل را مکلف ساخت تا به مرزهای بینالمللی سال ۱۹۶۷ بازگردد، از این اقدام کوتاهی کرد و علیرغم ممنوعیت گسترش شهرکسازی، توجهی به این موضوع نمینماید.
بتدریج با موفقیت فلسطینیان در انتفاضه های مقاومت، تاسیس گروههای مقاومت سازمانیافته و همچنین پیروزی حزبالله در اخراج صهیونیستها از جنوب لبنان و جنگ ۲۰۰۶، عملا این تصور که صهیونیستها میتوانند به یکباره گروههای فلسطینی را نابود کرده و به پیوست دیگر سرزمینهای باقیمانده بپردازند، کنار گذاشته شد. بدین ترتیب قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای با اعتراف به واقعیت انکارناپذیر مردم فلسطین، ایدهی «دودولتی» را مطرح کردند تا بدینسان در کنار دولت اسراییل، یک دولت رسمی فلسطینی نیز حضور داشته باشد تا منازعات هویتی میان این دو بازیگر به پایان برسد. در این میان، جمهوری اسلامی ایران از آن دسته از بازیگرانی است که ایدهی دودولتی را هرگز نپذیرفته و آن را مهر تاییدی بر اشغالگریهای یک عامل بیگانه میپندارد. به زعم جمهوری اسلامی و با توجه به گفتمان انقلاب اسلامی و اندیشههای مقاومت، با تقویت و گسترش قدرت محور مقاومت و بویژه گروههای فلسطینی، ایدهی دودولتی عملا شکست خورده است و گروههای مقاومت میتوانند با استقامت خود رژیم صهیونیستی را سرانجام نابود سازند.
ایدهی دودولتی که مورد تایید سازمان ملل نیز میباشد، بیان میکند که کشور فلسطین متشکل از دو بخش نوارغزه و کرانه باختری ایجاد میشود. اما آنچه جمهوری اسلامی در مجامع بینالمللی بر آن تاکید دارد و به عنوان طرح ایران شناخته میشود، برگزاری یک همهپرسی با نظارت بینالمللی از میان ساکنان اصلی فلسطین اعم از مسلمان، یهودی و مسیحی است تا در مورد سرنوشت ملی خود تصمیمگیری کنند و تا زمانی که این مهم فراهم گردد، گروههای فلسطینی و محور مقاومت میبایستی به ادامه استقامت خود در مقابل اشغالگری صهیونیستها ادامه دهند.
مقام معظم رهبری در خصوص طرح راهکار مسأله فلسطین بیان مینمایند که در این طرح، فلسطینیهای اصیل اعم از مسلمان و غیرمسلمان، با تکیه بر آرای مردمی در خصوص تعیین سرنوشت و ایجاد یک حکومت ملی اقدام خواهند کرد و هر نتیجهای که توسط اکثریت ساکنان اصلی فلسطین کسب شود، تعیین کنندهی سرنوشت سیاسی همهی فلسطین خواهد بود. در خصوص ساکنان غیر بومی و مهاجرانی که براثر غصب زمین به فلسطین کوچ کردهاند، نیز ایشان بیان میکنند که این موضوع هم به اراده فلسطینیها بازمیگردد و اگر آنان تشخیص دهند که غیربومیها میتوانند میتوانند همچنان به سکونت خود ادامه دهند، بایستی به آرای آنان تن دردهیم.
اما به صورت کلی، طرح راهکار جمهوری اسلامی ایران، دارای چند ویژگی و مزایاست که نقش منطقهای جمهوری اسلامی را دگرگون خواهد ساخت و از تهران به عنوان بازیگر جدید و متفاوتی رونمایی خواهد کرد؛۱) با اجرای این طرح، چهره بینالمللی ایران بسیار تلطیف شده و با بکارگیری ابزار دموکراتیک در رفع این مسئله بزرگ، مشروعیت طرح را اثبات، قدرت نرم ایران را تقویت و جایگاه بینالمللی ایران را افزایش میدهد.۲) با اجرای این طرح، ایران عملا نقش رهبری منطقهای و امالقری جهان اسلام را ایفا نموده و نقش قدرت منطقهای خود را بشدت گسترش میدهد.۳) با این طرح، ایران در راستای حل مسائل منطقهای به دولتی الگو مبدل میشود و چه بسا شیوهی مردمسالاری دینی و راهکارهایی دموکراتیک منطقهای آن، مورد الگوبرداری دیگر دولتهای منطقه و جهان قرار میگیرد. این موضوع در راستای صدور انقلاب نیز میتواند راهگشا و تسهیلکننده باشد. علاوه بر آن، منازعات هویتی و سرزمینی در قرهباغ، کشمیر، افغانستان، قبرس و… با بهرهگیری از این الگو میتوانند حل و فصل شوند.۴) با برگزاری همهپرسی و حاکم شدن رای فلسطینیان تلویحا مشروعیت رژیم صهیونیستی خدشهدار شده و غاصب و متجاوزگر بودن این رژیم به اثبات بینالمللی میرسد.۵) با اتخاذ شیوهی دموکراتیک و مسالمتآمیز، صلح اسلامی نمود برجستهتری خواهد یافت و ادعاهای دروغین رسانههای عبری و غربی مبتنی بر به دریا ریختن یهودیان، نابودی کامل شهروندان اسراییل و فاشیستی بودن نظام ایران، باطل و خنثی میشود. همچنین فلسطینیان با تکیه بر آرای خود در خصوص تعیین سرنوشت غیربومیها، تصمیمگیری خواهند کرد و خشونت سیاسی به پایان میرسد.۶) با حاکمیت یک دولت یکپارچهی فلسطینی، دست بزرگترین عامل استکبار در منطقه کوتاه شده و این موضوع مقدمهای بر خروج قطعی نیروهای بیگانه بویژه آمریکا از منطقه خواهد شد.
عرفان ابراهیمی؛عضو شورای مرکزی کمیته جوانان مجمع جهانی صلح اسلامی
دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات منطقهای دانشگاه علامه طباطبایی