مجمع جهانی صلح اسلامی، با طراحی گفتمان صلح عادلانه مبتنی بر تعامل و همسوئی بلکه همبستگی همه ادیان الهی چارچوبی جدید را برای صلح جهانی تعبیه نموده تا فضای نامتوازن، ناهمتراز بلکه متباین حاکم بر روابط بین المللی معاصر را به تعاون، نوعدوستی و بازگشت به فطرت، رهنمون سازد.
ایجاد جهانی مبتنی بر صلح، دوستی و عدالت، آرزوی همه انسانها، ملتها و فرهنگها و ادیان است. امروزه افکار عمومی جهانی بیش از گذشته نسبت به این مطالبه و علل عدم تحقق آن حساس بوده و نظریهها و رویههای مختلف در این رابطه را مورد قضاوت و ارزیابی قرار میدهند. در این میان، تحولات و وقایع اخیر در عرصه روابط بین المللی (و همچنین ملی و درون ملی)، به خوبی نشان میدهد که در سده حاضر «صلح و عدالت» بیشتر از هر چیز دیگری در معرض خطر، تهدید و نقض قرار دارد. این تحولات، از اقدامات نظامی یکجانبه، قتل عام و محاصره شهرها و هژمون طلبی برخی رژیمها و دولتها در اقصاء و نقاط جهان گرفته تا فقر و گرسنگیها و عدم توزیع عادلانه امکانات حیات انسانی میان ملتها و همچنین بهره برداری ناپایدار از منابع زیستی و عدم دسترسی به آگاهیهای لازم برای مواجهه صحیح با حوادث طبیعی و غیرمترقبه و آنچه در زندگی اجتماعی رخ میدهند و نهایتاً فقدان حاکمیت عدالت بر روابط بین المللی، همه جوامع اعم از توسعه یافته و در حال توسعه، ملی و بینالمللی را با بحران روبرو نموده به طوری که بیشترین زمان و بودجهها نیز در سطح جهان به همین مسائل و شیوه های برخورد واکنشی به آنها اختصاص یافته و مییابند.
این در حالی است که عدم درک صحیح از بسترها و عوامل منتهی به بحرانهای صلح، پیامدهای دقیق این عوامل بر کم و کیف حیات بشری و همچنین وظایف و کارکردهای دولتها و جامعه بینالمللی در این رابطه، نه تنها امکان واکنش به این مسائل را در پهنه زیست جمعی بشر ناممکن ساخته بلکه به جای شناخت علتها بر معلولها تمرکز گردیده، آسیب های ناشی از وضعیت موجود و حاکم ادارک نشده و نهایتاً اهمیت و بسترهای «پیشگیری» از چنین بحرانهائی نیز در پس ظواهر و صورت بندیهای جامعه بین المللی دولتها پنهان گردیده است.
امروزه جهان مملو از بیعدالتی، جنگ، خشونت و فشارهای سیاسی و اقتصادی است و در سطح منطقه ای نیز تحولاتی جدی در حال وقوع است. تروریسم به عنوان یک تئاتر و مولفه ای تاثیرگذار بر اذهان عمومی، از جمله فرایندهائی است که امنیت جوامع را به چالش کشیده است. در این میان، جنبش بیداری اسلامی به منظور رهائی از استعمار و رژیمهای وابسته، در تلاش برای استقلال و کسب هویت ملی است و در این رابطه، افق روشنی از برون رفت ملل منطقه از نظامهای استعماری در حال ظهور است.
با توجه به تحولات بینالمللی و اصرار ملل جهان بر استقرار نظامهای عادلانه ملی و بینالمللی، بدون شک عصر حاضر دوران تبلور برجسته و آشکار آرمان خواهیها و مطالبات بشریت و تلاش برای یافتن راه نجات بشر از وضعیت نابسامان معاصر است. مطالبه صلح و عادالت، جلوهای گسترده دار و بامعنا از این فرایند و تکاپوها است که اکنون به مرحلهای مهم و نقطه «عطف»ی تاریخی نائل شده است و آن بهره گیری از فرصتهای جهانی برای تسهیل این مسیر و برون رفت از چالشهائی است که به علل و عوامل گوناگون فراروی بشر امروز قرار گرفته است.
صلح عادلانه تبلور نگرش جامع و همه جانبه به برقراری و استقرار نظم کمال بخش حیات انسان و احترام به مجموعه اجزای هستی است. صلح عادلانه، جايگزيني مناسب براي نظريه سنتي جنگ عادلانه است به همان سبك که «گفتگو» جايگزين »جدال» تمدنها شده است. صلح عادلانه، محوريت ترسيم دوباره روابط انساني در محيط جهاني را با احترام به همه فرهنگها و تمدنها، بر اشتراكاتي بنا مي نهد كه اديان الهي براي تعريف و حصوب صلح واقعي مقرر نموده اند. به همین دلیل، به نظر میرسد برقراری صلحی ماندگار و جاودان در عرصه جهانی و منطقه ای، آرزوی قلبی همه انسانها، ملتها و فرهنگها و ادیان است و ادیان الهی با پایه ریزی نظامی از روابط انسانی بر پایه کرامت و کمال بشر، معتبرترین الگوی استقرار صلح را ارائه نموده و پیامبران الهی در همین راستا تلاشهای عینی را مدیریت نموده اند. به واقع، میان ادیان الهی عناصر مشترک و متقنی در رابطه با صلح عادلانه وجود دارد و از این رو، صلح عادلانه یک گفتمان مشترک جهانی در میان ادیان و فرهنگهای مختلف میباشد.
نویسنده: